جهانی سازی باعث علاقه وافر به دو موضوع به ظاهر متفاوت در سرتاسر جهان شده است: دانشگاه ها به عنوان موتورهای نوآوری و مناطق به عنوان موتورهای رشد اقتصادی.دانشگاه نهادی است که قرن ها وجود داشته و از زمان آغاز فعالیت ، همواره ماموریت خود را تغییر داده و به روز کرده است و در این راستا اهداف و فعالیت های خود را با نیازهای نوآورانه فعلی (فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فناوری و نهادی) در سطح جهانی و محلی تطبیق داده است.
موسسات دانشگاهی با تولید و انتشار دانش به عملکرد سیستم های نوآوری کمک می کنند. اقتصادهای دانشمحور، مبتنی بر نوآوری هستند، اگرچه دانشگاهها در تحریک تغییرات فناوری و نوآوری نقش داشتهاند، از آنجا که تمرکز آنها بر تجاریسازی دانش فنی بوده، سهم آنها در نوآوریهای اجتماعی کاملا ناشناخته است. نوآوریهای فناوری منشأ رشد اقتصادی است اما اذعان میشود که رشد اقتصادی بسیاری از مشکلات اجتماعی از جمله نابرابری را حل نمیکند.
اصطلاح "نوآوری اجتماعی" (SI) از دو کلمه کاملاً نامربوط تشکیل شده است ،اما هنگامی که با هم استفاده می شوند ، یک بعد جدید بوجود می آورند ، که در معنای ساده، ایده ها ، رویکردها یا فرآیندهای جدید برای رفع نیازهای اجتماعی است.
اگر ما مفهوم دانشگاه را به عنوان نقشآفرینی راهبردی در چندین سطح بیان کنیم، میتوانیم به لحاظ تجربی مشاهده کنیم که رهبران سازمانی ارشد و گروههای تحقیقاتی در دانشگاهها، صلاحیتهایی را طراحی میکنند، و به فشارهایی در جهت تغییر، پاسخ میدهند. دانشگاهها به جای موسسات اجتماعی، در حال تبدیل شدن به کسبوکارهای علمی هستند. در گفتمانهای رایج اجتماعی، احتمال کمتری میرود که دانشگاهها تاثیر خود بر جامعه مدنی را بیان کنند، بلکه دستاوردهای خود را از لحاظ تجاری برجسته میکنند. این گفتمانها به نوبه خود فشار بیشتری بر دانشگاهها و توانایی آنها در کسب منابع (که میتوانند آن را به شکل خروجیهای قابل اندازهگیری درآورند) وارد میکند. دانشگاهها را میتوان در حال سازگاری تدریجی در فرآیندی که در آن، فراهمآوری خدمات به طور مشترک با مشتریان گوناگون انجام میشود، تصور نمود. . ادبیات نوآوری بیش از حد به نوآوریهای فناوری علاقهمند است. بنابراین، بحث در مورد انتقال فناوری در تجاریسازی دانش متمرکز است.
دانشگاهها به منظور جذب یا حمایت از کارآفرینان برای انتقال فناوری از دانشگاهها، شتابدهندهها، انکوباتورها (مراکز رشد) و پارکهای علم و فناوری را ایجاد میکنند. این شرکتها، شرکتهای انتفاعی هستند و علم را به سمت کسب و کار و تجارت میبرند.
دانشگاهها یکی از بازیگران مهم در تولید دانش پیشرفته هستند. با انتقال دانش به استفاده اجتماعی، دانشگاهها میتوانند مزایای بسیاری برای جامعه بوجود آورند. با این حال، فعالیتهای انتقال فناوری با این منطق ثبت اختراع انجام میشود که هدف نهایی درآمدهای حاصل از مجوز یا ایجاد استارتآپهای سودآور است. از لحاظ تجربی و نظری، دانشگاهها به دلیل موقعیت رقابتی خود، ۱) میتوانند به دلیل فرآیند تمایز، راهها یا جهتگیریهای مختلفی را انتخاب کنند، ۲) میتوانند با امکان انتخاب در مورد انواع و تعداد خدماتی که باید ارائهدهند، روبهرو شوند، و ۳) به روابط و شبکههایی با دیگر بازیگران (مثل شرکتها) شکل دهند که بر جایگیری آنها تاثیر میگذارد.
هدف این مقاله، جلب توجه محققان به این مسئله است که چگونه دانشگاهها میتوانند به بازیگران فعال در انتقال نوآوریهای اجتماعی به مؤسسات اجتماعی تبدیل شوند. با توجه به اینکه در ادبیات نوآوری در مورد انتقال فناوری از دانشگاهها به شرکتهای اجتماعی، متشکل از شرکتهای اجتماعی، سازمانهای غیردولتی، سازمانهای دولتی و شرکتها شکافهایی وجود دارد، محقق به دنبال ارائه چارچوبی برای ارزیابی نواوری اجتماعی در دانشگاهها و تشویق بیشتر متولیان این حوزه به تاثیر گذاری بر موضوعات اجتماعی و اصلاح چالشهای اجتماعی به صورت پایدار است.
پژوهش حاضر با بحث دربارۀ مفاهیم نوآوری اجتماعی و ارزیابی آن در دانشگاهها و مراکز اموزشی آغاز میشود، سپس با جمع آوری مفاهیم و شاخصها از طریق روش فراترکیب به ارائه چارچوبی برای ارزیابی نوآوری اجتماعی در دانشگاهها می پردازد.
نوآوری اجتماعی یک چترواژه (اصطلاح فراگیر) است که طیف گستردهای از فعالیتها را پوشش میدهد که از نوآوریهای اجتماعی مبتنی بر بازار مانند محصولات تجارت منصفانه و انرژی تجدیدپذیر گرفته تا نوآوریهایی که نمیتوانند در بازارهای رقابتی منظم مانند بخشهای وسیعی از زمینههای فرهنگ، کمک به جوانان و سایر خدمات اجتماعی عملیاتی گردند، متغیر هستند .یک تعریف عملی توسط بنیاد جوانان نوآوری اجتماعی را این گونه مد نظر قرار میگیرد: "هر راهحل جدید و مفید برای رفع یک نیاز یا یک مشکل اجتماعی، که بهتر از رویکردهای موجود است (یعنی مؤثرتر، کارآمدتر، پایدارتر یا منصفانهتر است) و برای آن، ارزش (منافع) ایجاد شده در درجه اول به افراد جامعه به عنوان یک کل تعلق میگیرد تا به افراد خصوصی". با توجه به این تعریف، ادغام نوآوری اجتماعی در دستور کار دانشگاه ممکن است با دو مشکل اساسی روبرو شود: پیچیدگی نوآوریهای اجتماعی و دشواری ارزیابی آنها. با توجه به تعریف تغییر اجتماعی به عنوان هرگونه فعالیتی که منجر به تغییر پیامدهای خاصی میشود، خواه این فعالیت پیشرونده باشد خواه پسرونده، خواه نتیجهبخش باشد خواه نتیجه بخش نباشد، میتوان با قاطعیت نشان داد که نوآوری اجتماعی (یعنی تغییرساز بودن) مستلزم استفاده از یک رویکرد پایدار در بهبود جامعه با انجام یک اقدام مثبت در راستای مرتفع ساختن مشکلات اجتماعی است.
اقدامات توسعه یافته برای نوآوریهای تجاری به دلیل تفاوتهای آنها برای نوآوریهای اجتماعی قابل اجرا نیستند. به عنوان مثال، چند مدل اندازهگیری شناخته شده مانند جدول امتیازی اتحادیه نوآوری، نوآوریهای اجتماعی را مد نظر قرار نمیدهند. برخی از معیارها نظیر سیستم شاخصهای اجتماعی اروپا بویژه برای جذب ابعاد اجتماعی مناسب هستند، اما هدف آنها، درک نوآوری اجتماعی نیست. به همین ترتیب، اقدامات دارای تأثیر اجتماعی نوآوری (یعنی، تولید، سودمندی، جامعیت، ثروت، برابری و شمول) را باید مورد شناسایی قرار داد، که از این جهت که نوعی "چک لیست" از اهداف سیاست / مدیریت نوآوری اجتماعی را ارائه میدهند که در آن میتوان اهداف خاص یک سیاست خاص را با یکدیگر مقایسه نمود، میتوانند راهنماییهای مفیدی را برای سیاستگذاران، محققان دانشگاه و دستاندرکاران ارائه نمایند .رویکردهای ارزیابی مورد استفاده در ارزیابی تأثیر تحقیق و پژوهش در چهار گروه طبقهبندی میشوند : کتابشناسی، مطالعات موردی، تجزیه و تحلیل اقتصادی و بررسی همتا.
دانشگاهها به منظور جذب یا حمایت از کارآفرینان برای انتقال فناوری از دانشگاهها، شتابدهندهها، انکوباتورها (مراکز رشد) و پارکهای علم و فناوری را ایجاد میکنند. این شرکتها، شرکتهای انتفاعی هستند و علم را به سمت کسب و کار و تجارت میبرند.
یک بحث عمده در مورد نقش دانشگاه به این مربوط میشود که آیا دانشگاه میتواند مستقیماً در نوآوری کسبوکار و پیشرفت اقتصادی دخیل باشد، و در صورتی که پاسخ مثبت است، چگونه؟ شش مکانیسم عمده که میتوان از طریق آنها، پژوهشهای آکادمیک را به صنعت اشاعه داد، عبارتند از: افزایش پایه دانش؛ آموزش دانشآموختگان ماهر؛ طراحی ابزار/روشهای علمی جدید؛ شکلدهی به شبکهها و برانگیختن تعامل اجتماعی؛ تقویت ظرفیت حل مسئله علمی و فنی؛ و ایجاد شرکتهای جدید.( ستیندمار،2016) اخیراً یک بررسی گسترده که بر روی تحقیقات پیشین انجام شدهاست، به شکلی ویژه، به مشارکت مستقیم دانشگاه در تولید داراییهای شخصی مثل حق ثبت اختراع و استارتآپ پرداختهاست . در برابر این تمرکز بر تجاریسازی، یک بررسی جدید، نقش دیگری از دانشگاه را با عنوان "مشارکت آکادمیک" شناسایی نمودهاست. مشارکت آکادمیک در صنعت، میتواند از شرکت داشتن دانشمندان آکادمیک در پژوهشهای مشترک و همکاریها، قراردادهای تحقیقاتی، و مشاوره، تا انتقال فناوری به صورت رسمیتر، متغیر باشد، و این مفهوم، به تجسم راههای بسیاری که دانشگاهها میتوانند از طریق آنها با صنعت تعامل داشته باشند، کمک میکند. هرچند، این بررسی در مورد تعامل دانشگاه و صنعت، توجه کمی به نوآوری اجتماعی مبذول میدارد.
برای دهه های متوالی، دانشگاهها دانشجویان خود را تشویق میکردند تا از طریق فعالیتهای اجتماعی و خیریه، در اجتماع محلی خود مشارکت داشته باشند. این فعالیتها عمدتا خیریه هستند، و سبب تقویت نوآوری اجتماعی نمیشوند. اخیراً بسیاری از دانشگاهها سعی کردهاند که نوآوری اجتماعی را تشویق نمایند، مثلا از راه تاسیس مراکز اختصاصی نوآوری اجتماعی، انجام تحقیقات، و برگزاری کارگاههای آموزشی آزاد، و نیز، تقویت آموزش و مشارکت دانشجویان. این مراکز، معمولاً علاوه بر شرح و به تصویر کشیدن فعالیتهای خود، در فعالیتهایی شرکت میکنند که ذینفعان مختلف را گردهم میآورند.
نوآوری اجتماعی ، دانشگاه ، نوآوری ، ارزیابی نوآوری اجتماعی ، ارزشیابی نوآوری ، سنجش عملکرد ، ارزیابی عملکرد ، نوآوری و خلاقیت ، سیستم آموزشی ، آموزش دانشگاهی ، نوآوری عمومی ، کارآفرینی اجتماعی ، سنجش نوآوری اجتماعی
امور آموزش شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی
منبع : https://brs.ir/node/126
جهانی سازی باعث علاقه وافر به دو موضوع به ظاهر متفاوت در سرتاسر جهان شده است: دانشگاه ها به عنوان موتورهای نوآوری و مناطق به عنوان موتورهای رشد اقتصادی.دانشگاه نهادی است که قرن ها وجود داشته و از زمان آغاز فعالیت ، همواره ماموریت خود را تغییر داده و به روز کرده است و در این راستا اهداف و فعالیت های خود را با نیازهای نوآورانه فعلی (فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فناوری و نهادی) در سطح جهانی و محلی تطبیق داده است.
موسسات دانشگاهی با تولید و انتشار دانش به عملکرد سیستم های نوآوری کمک می کنند. اقتصادهای دانشمحور، مبتنی بر نوآوری هستند، اگرچه دانشگاهها در تحریک تغییرات فناوری و نوآوری نقش داشتهاند، از آنجا که تمرکز آنها بر تجاریسازی دانش فنی بوده، سهم آنها در نوآوریهای اجتماعی کاملا ناشناخته است. نوآوریهای فناوری منشأ رشد اقتصادی است اما اذعان میشود که رشد اقتصادی بسیاری از مشکلات اجتماعی از جمله نابرابری را حل نمیکند.
اصطلاح "نوآوری اجتماعی" (SI) از دو کلمه کاملاً نامربوط تشکیل شده است ،اما هنگامی که با هم استفاده می شوند ، یک بعد جدید بوجود می آورند ، که در معنای ساده، ایده ها ، رویکردها یا فرآیندهای جدید برای رفع نیازهای اجتماعی است.
اگر ما مفهوم دانشگاه را به عنوان نقشآفرینی راهبردی در چندین سطح بیان کنیم، میتوانیم به لحاظ تجربی مشاهده کنیم که رهبران سازمانی ارشد و گروههای تحقیقاتی در دانشگاهها، صلاحیتهایی را طراحی میکنند، و به فشارهایی در جهت تغییر، پاسخ میدهند. دانشگاهها به جای موسسات اجتماعی، در حال تبدیل شدن به کسبوکارهای علمی هستند. در گفتمانهای رایج اجتماعی، احتمال کمتری میرود که دانشگاهها تاثیر خود بر جامعه مدنی را بیان کنند، بلکه دستاوردهای خود را از لحاظ تجاری برجسته میکنند. این گفتمانها به نوبه خود فشار بیشتری بر دانشگاهها و توانایی آنها در کسب منابع (که میتوانند آن را به شکل خروجیهای قابل اندازهگیری درآورند) وارد میکند. دانشگاهها را میتوان در حال سازگاری تدریجی در فرآیندی که در آن، فراهمآوری خدمات به طور مشترک با مشتریان گوناگون انجام میشود، تصور نمود. . ادبیات نوآوری بیش از حد به نوآوریهای فناوری علاقهمند است. بنابراین، بحث در مورد انتقال فناوری در تجاریسازی دانش متمرکز است.
دانشگاهها به منظور جذب یا حمایت از کارآفرینان برای انتقال فناوری از دانشگاهها، شتابدهندهها، انکوباتورها (مراکز رشد) و پارکهای علم و فناوری را ایجاد میکنند. این شرکتها، شرکتهای انتفاعی هستند و علم را به سمت کسب و کار و تجارت میبرند.
دانشگاهها یکی از بازیگران مهم در تولید دانش پیشرفته هستند. با انتقال دانش به استفاده اجتماعی، دانشگاهها میتوانند مزایای بسیاری برای جامعه بوجود آورند. با این حال، فعالیتهای انتقال فناوری با این منطق ثبت اختراع انجام میشود که هدف نهایی درآمدهای حاصل از مجوز یا ایجاد استارتآپهای سودآور است. از لحاظ تجربی و نظری، دانشگاهها به دلیل موقعیت رقابتی خود، ۱) میتوانند به دلیل فرآیند تمایز، راهها یا جهتگیریهای مختلفی را انتخاب کنند، ۲) میتوانند با امکان انتخاب در مورد انواع و تعداد خدماتی که باید ارائهدهند، روبهرو شوند، و ۳) به روابط و شبکههایی با دیگر بازیگران (مثل شرکتها) شکل دهند که بر جایگیری آنها تاثیر میگذارد.
هدف این مقاله، جلب توجه محققان به این مسئله است که چگونه دانشگاهها میتوانند به بازیگران فعال در انتقال نوآوریهای اجتماعی به مؤسسات اجتماعی تبدیل شوند. با توجه به اینکه در ادبیات نوآوری در مورد انتقال فناوری از دانشگاهها به شرکتهای اجتماعی، متشکل از شرکتهای اجتماعی، سازمانهای غیردولتی، سازمانهای دولتی و شرکتها شکافهایی وجود دارد، محقق به دنبال ارائه چارچوبی برای ارزیابی نواوری اجتماعی در دانشگاهها و تشویق بیشتر متولیان این حوزه به تاثیر گذاری بر موضوعات اجتماعی و اصلاح چالشهای اجتماعی به صورت پایدار است.
پژوهش حاضر با بحث دربارۀ مفاهیم نوآوری اجتماعی و ارزیابی آن در دانشگاهها و مراکز اموزشی آغاز میشود، سپس با جمع آوری مفاهیم و شاخصها از طریق روش فراترکیب به ارائه چارچوبی برای ارزیابی نوآوری اجتماعی در دانشگاهها می پردازد.
نوآوری اجتماعی یک چترواژه (اصطلاح فراگیر) است که طیف گستردهای از فعالیتها را پوشش میدهد که از نوآوریهای اجتماعی مبتنی بر بازار مانند محصولات تجارت منصفانه و انرژی تجدیدپذیر گرفته تا نوآوریهایی که نمیتوانند در بازارهای رقابتی منظم مانند بخشهای وسیعی از زمینههای فرهنگ، کمک به جوانان و سایر خدمات اجتماعی عملیاتی گردند، متغیر هستند .یک تعریف عملی توسط بنیاد جوانان نوآوری اجتماعی را این گونه مد نظر قرار میگیرد: "هر راهحل جدید و مفید برای رفع یک نیاز یا یک مشکل اجتماعی، که بهتر از رویکردهای موجود است (یعنی مؤثرتر، کارآمدتر، پایدارتر یا منصفانهتر است) و برای آن، ارزش (منافع) ایجاد شده در درجه اول به افراد جامعه به عنوان یک کل تعلق میگیرد تا به افراد خصوصی". با توجه به این تعریف، ادغام نوآوری اجتماعی در دستور کار دانشگاه ممکن است با دو مشکل اساسی روبرو شود: پیچیدگی نوآوریهای اجتماعی و دشواری ارزیابی آنها. با توجه به تعریف تغییر اجتماعی به عنوان هرگونه فعالیتی که منجر به تغییر پیامدهای خاصی میشود، خواه این فعالیت پیشرونده باشد خواه پسرونده، خواه نتیجهبخش باشد خواه نتیجه بخش نباشد، میتوان با قاطعیت نشان داد که نوآوری اجتماعی (یعنی تغییرساز بودن) مستلزم استفاده از یک رویکرد پایدار در بهبود جامعه با انجام یک اقدام مثبت در راستای مرتفع ساختن مشکلات اجتماعی است.
اقدامات توسعه یافته برای نوآوریهای تجاری به دلیل تفاوتهای آنها برای نوآوریهای اجتماعی قابل اجرا نیستند. به عنوان مثال، چند مدل اندازهگیری شناخته شده مانند جدول امتیازی اتحادیه نوآوری، نوآوریهای اجتماعی را مد نظر قرار نمیدهند. برخی از معیارها نظیر سیستم شاخصهای اجتماعی اروپا بویژه برای جذب ابعاد اجتماعی مناسب هستند، اما هدف آنها، درک نوآوری اجتماعی نیست. به همین ترتیب، اقدامات دارای تأثیر اجتماعی نوآوری (یعنی، تولید، سودمندی، جامعیت، ثروت، برابری و شمول) را باید مورد شناسایی قرار داد، که از این جهت که نوعی "چک لیست" از اهداف سیاست / مدیریت نوآوری اجتماعی را ارائه میدهند که در آن میتوان اهداف خاص یک سیاست خاص را با یکدیگر مقایسه نمود، میتوانند راهنماییهای مفیدی را برای سیاستگذاران، محققان دانشگاه و دستاندرکاران ارائه نمایند .رویکردهای ارزیابی مورد استفاده در ارزیابی تأثیر تحقیق و پژوهش در چهار گروه طبقهبندی میشوند : کتابشناسی، مطالعات موردی، تجزیه و تحلیل اقتصادی و بررسی همتا.
دانشگاهها به منظور جذب یا حمایت از کارآفرینان برای انتقال فناوری از دانشگاهها، شتابدهندهها، انکوباتورها (مراکز رشد) و پارکهای علم و فناوری را ایجاد میکنند. این شرکتها، شرکتهای انتفاعی هستند و علم را به سمت کسب و کار و تجارت میبرند.
یک بحث عمده در مورد نقش دانشگاه به این مربوط میشود که آیا دانشگاه میتواند مستقیماً در نوآوری کسبوکار و پیشرفت اقتصادی دخیل باشد، و در صورتی که پاسخ مثبت است، چگونه؟ شش مکانیسم عمده که میتوان از طریق آنها، پژوهشهای آکادمیک را به صنعت اشاعه داد، عبارتند از: افزایش پایه دانش؛ آموزش دانشآموختگان ماهر؛ طراحی ابزار/روشهای علمی جدید؛ شکلدهی به شبکهها و برانگیختن تعامل اجتماعی؛ تقویت ظرفیت حل مسئله علمی و فنی؛ و ایجاد شرکتهای جدید.( ستیندمار،2016) اخیراً یک بررسی گسترده که بر روی تحقیقات پیشین انجام شدهاست، به شکلی ویژه، به مشارکت مستقیم دانشگاه در تولید داراییهای شخصی مثل حق ثبت اختراع و استارتآپ پرداختهاست . در برابر این تمرکز بر تجاریسازی، یک بررسی جدید، نقش دیگری از دانشگاه را با عنوان "مشارکت آکادمیک" شناسایی نمودهاست. مشارکت آکادمیک در صنعت، میتواند از شرکت داشتن دانشمندان آکادمیک در پژوهشهای مشترک و همکاریها، قراردادهای تحقیقاتی، و مشاوره، تا انتقال فناوری به صورت رسمیتر، متغیر باشد، و این مفهوم، به تجسم راههای بسیاری که دانشگاهها میتوانند از طریق آنها با صنعت تعامل داشته باشند، کمک میکند. هرچند، این بررسی در مورد تعامل دانشگاه و صنعت، توجه کمی به نوآوری اجتماعی مبذول میدارد.
برای دهه های متوالی، دانشگاهها دانشجویان خود را تشویق میکردند تا از طریق فعالیتهای اجتماعی و خیریه، در اجتماع محلی خود مشارکت داشته باشند. این فعالیتها عمدتا خیریه هستند، و سبب تقویت نوآوری اجتماعی نمیشوند. اخیراً بسیاری از دانشگاهها سعی کردهاند که نوآوری اجتماعی را تشویق نمایند، مثلا از راه تاسیس مراکز اختصاصی نوآوری اجتماعی، انجام تحقیقات، و برگزاری کارگاههای آموزشی آزاد، و نیز، تقویت آموزش و مشارکت دانشجویان. این مراکز، معمولاً علاوه بر شرح و به تصویر کشیدن فعالیتهای خود، در فعالیتهایی شرکت میکنند که ذینفعان مختلف را گردهم میآورند.
نوآوری اجتماعی ، دانشگاه ، نوآوری ، ارزیابی نوآوری اجتماعی ، ارزشیابی نوآوری ، سنجش عملکرد ، ارزیابی عملکرد ، نوآوری و خلاقیت ، سیستم آموزشی ، آموزش دانشگاهی ، نوآوری عمومی ، کارآفرینی اجتماعی ، سنجش نوآوری اجتماعی
امور آموزش شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی
منبع : https://brs.ir/node/126