هنگامی که ما در محل کار امور را به انجام میرسانیم، انرژی و خوشبختی مثبت را وارد زندگی شخصی خود میکنیم. ما از طریق کار معناداری که با ارزشهای ما همسو باشد و از مردم و جوامع اطراف ما پشتیبانی کند، به دنبال اغنای خود هستیم. با توجه به این مطلب، در حال حاضر نیروی کار دچار یک مشکل فرسودگی اساسی است. کارمندان ساعات بیشتر را با تعطیلات کمتر یا تعطیلات کاری و بدون پاداش سپری میکنند. در نتیجه، آنها شغلهای بیشتری را تغییر میدهند، زیرا انگیزه کمتری برای وفاداری وجود دارد. در یک پژوهش تحقیقاتی با کرونوس[1]، دریافتیم که تقریبا یک سوم از این اصطکاکها به دلیل فرسودگی شغلی است.(8)
در یک مطالعه دیگر -این مورد با استیپل[2] - متوجه شدیم که نیمی از کارمندان بعد از اتمام روز کاری استاندارد و معمول خود، کارهای اضافی را از خانه انجام میدهند.(9) مدیران انتظار دارند که کارمندانشان به ایمیلها و تماسهای تلفنی آنها در شب، آخر هفته و برخی مواقع حتی در زمانی که آنها در تعطیلات هستند، پاسخ دهند. تقریبا نیمی از کارمندان احساس میکنند که وقت کافی در خارج از کار ندارند تا بتوانند در فعالیتهای شخصی شرکت کنند. متاسفانه چکهای پرداختی آنها نشاندهنده افزایش کلان (در میزان حقوق) براساس زمان اختصاص داده شده آنها به شغل خود نیست. چیزی که امور را وخیمتر میکند، این است که در حالی که دستمزدها حتی با رشد تورم هم منطبق نیستند، سود شرکتها رو به افزایش است که این باعث میشود بسیاری از کارکنان احساس بدرفتاری، بی ارزشی و حتی بیشتر، احساس هرز رفتن کنند.
ما همچنین از برخی از مشکلات عمده بهداشتی رنج میبریم که بر بهرهوری و بهزیستی ما تأثیر میگذارند و بر سر راه اغنای ما قرار میگیرند. یکی از عوارض فرسودگی، کم خوابی است و بیش از یک سوم ما کمتر از هفت ساعت میخوابیم، در حالی که طبق گفتههای بنیاد ملی خواب[3]، ما باید در شبانهروز حداقل هفت ساعت خواب داشته باشیم.(10) همچنین در بیش از دوسوم کارکنان اضافه وزن یا چاقی وجود دارد، چیزی که تا حدودی به وعدههای غذایی قابل استناد است که به تنهایی میخوریم تا این که به وعدههای ناهاری که با همکاران خود بیرون میرویم(11) و تا حدی به دلیل افزایش دلایل افزاینده فرسودگی و استرس و دلایل ناشی از آن است، که اغلب منجر به پرخوری میشود. در حقیقت، وقتی از هزاران کارمند خواستیم که بزرگترین مانع عملکرد کاری خود را ذکر کنند، نیمی از آنها از استرس یاد کردند.(12) هنگام اضطراب و استرس، انجام صحیح کار و سالم بودن دشوار است، و مانعی بر سر راه پروژههایی است که باید انجام دهید.
سلامت روان همچنین بر سلامتی و خوشبختی ما تأثیر میگذارد. حدود 20 درصد از کارمندان از بیماری روانی رنج میبرند و مصرف داروهای ضد افسردگی در طی ده سال گذشته 400 درصد افزایش یافته است.(13) از آنجا که کارمندان درآمد بیشتری کسب نمیکنند، پسانداز کمتری دارند و همین امر باعث میشود که استرس بیشتری داشته باشند. یک سوم کارمندان در تامین هزینههای خانه مشکل دارند و از 50 درصد کسانی که در کارت اعتباری خود تعادل دارند، یک چهارم هر ماه در پرداخت حداقل هزینهها مشکل دارند.(14) سرانجام، کارمندان احساس انزوا بیشتری میکنند، زیرا اغلب روابط عمیقی با هم تیمیهای خود ایجاد نمیکنند و هنگامی که مشاغل را تغییر میدهند، حتی این اتصالات از بین میروند که منجر به فرهنگهای سازمانی ضعیفتر میشود. برای این کتاب، فیوچر وورکپِلیس با ویرجین پالس در مطالعه جهانی اتصال به کار، 2،052 کارمند و مدیر از ده کشور همکاری کرد.(15) سی و نه درصد از شرکتکنندگان ما گفتند که آنها "گاهی"، "اغلب"، یا "همیشه" در محل کار احساس تنهایی میکنند. جای تعجب نیست که نسلهای جوان – آنهایی که به احتمال زیاد برای برقراری ارتباط با همکاران خود به فنآوری متکی هستند - نسبت به نسلهای قدیمی تنهاتر بودند (45 درصد از ژن Z (نسل زد یا نسل اینترنت) در مقابل 36 درصد ژن ایکس و 29 درصد از کودک نسل انفجار[4] (یا بیبیبومرها)).
[1] Kronos
[2] Staples
[3] National Sleep Foundation
[4] baby boomers
تحقیق و توسعه شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد
بازگشت به انسان، کتاب خوب ، کتاب مدیریت ، اداره استاندارد ، شرکت استاندارد ، شرکت ایزو ، شرکت بیکران ، صدور گواهینامه ، ایزو 22000 ، ایزو 45001 ، ایزو 14001 ، ایزو 9001 ، صدور از مرجع ناسی ، صدور گواهینامه معتبر، منابع انسانی ، سرمایه انسانی ، نیروی انسانی
منبع :https://brs.ir/node/98
فنآوری باعث تنهایی میشود. من یک کارآفرین درونگرا هستم که گاهی اوقات وقت زیادی را در خانه خود سپری میکنم و وقت کافی برای تعامل با دیگران ندارم. همچنین اغلب فکر کردهام که انزوا و تنهایی فرصتی برای شارژ مجدد به من میدهد، بعلاوه متوجه شدهام که وقتی وقت زیادی را به تنهایی میگذرانم، نه تنها تنها میشوم، بلکه دفعات بعد که در کنار دیگران هستم احساس میکنم که تا حدودی بی دست و پا شدهام و سخنان من گیرا نیستند. اینها تنها علائم من هستند. بسیاری از محققان تأثیرات انزوا را در ذهن ما، تواناییهای شناختی و سلامتی ما مطالعه کردهاند. روانشناس بالینی یان رابینز[1] دریافت که افرادی که به مدت چهل و هشت ساعت در اتاقهای عایق صوتی در یک پناهگاه هستهای سابق منزوی شده بودند، از اضطراب و پارانویا[2] رنج میبردند و عملکرد کلی ذهنی آنها بدتر شده است.(2) روانشناس اجتماعی، کِرِگ هانی[3] زندانیهایی را که زمانهایی را جدا از دیگر زندانیان در واحد مسکونی امنیتی با حداکثر امنیت زندان در خلیج پلیکان[4] گذرانده بودند، مورد مطالعه قرار داد و مشاهده نمود که تقریبا همه آنها از اضطراب، عصبی بودن و آسیب روانی رنج میبردند.(3) همچنین، بسیاری از مطالعات به انزوای اجتماعی و عدم وجود دوستان صمیمی به عنوان یک ریسک عمده برای سلامتی افراد مسن اشاره میکنند.
در حالی که ممکن است شما (خوشبختانه) نتوانید زندگی در انزوا و تنهایی را شرح دهید، همه ما در یک زمان یا در زمان متفاوتی احساس انزوا و تنهایی کردهایم. و این همان طور که ما زمان دیدار چهره به چهره را با فیستایم و برنامههای دیگر جایگزین میکنیم، بیشتر و رایجتر میشود.
فنآوری - بویژه رسانههای اجتماعی - حتی بیشتر ما را تنها و منزوی میکند. یک مطالعه روی 1787 جوان توسط روانشناسان دانشگاه پیتسبورگ[5] نشان داد که تنها دو ساعت استفاده از رسانههای اجتماعی در روز ریسک انزوای اجتماعی را دو برابر میکند.(4) محققان دانشگاه هوستون[6] کاربران فیسبوک را مورد مطالعه قرار دادند، و بررسی کردند که تا چه اندازه احتمال دارد که خود را با دیگران مقایسه کنند، چه احساسی نسبت به پستهای افراد دیگر دارند و آیا در هنگام مرور (صفحات) علائم افسردگی را تجربه میکنند. آنها دریافتند که هرچه افراد در فیس بوک فعالتر باشند، افسردهتر میشوند.(5)
هیچ کس دقیقا نمیداند که چرا بین استفاده از رسانههای اجتماعی و افسردگی ارتباط وجود دارد، اما من یک نظریه دارم. وقتی وارد فیس بوک میشویم و بروزرسانیهای دوستان خود را بررسی میکنیم، در سطح و به ظاهر ممکن است دستاوردهای آنها را تحسین کنیم یا از نوزادان جدیدشان هیجان زده شویم، اما در عمق و در درون، ما احساس عدم کفایت میکنیم. دلیلش این است که دستاوردهای خودمان دیگر کافی نیستند. اکنون ما نیاز به پیشی گرفتن از دیگران و نشان دادن موفقیتهای خود - یکی شدن با دیگران در روند کار در رسانههای اجتماعی- داریم. در حالت آنلاین، ما به بهترین نسخههای روابط عمومی خودمان تبدیل شدهایم، اما من به این باور رسیدهام که هرچه تصاویر کودکان بیشتر به اشتراک گذاشته شود، ناخوشایندتر هستند. آنها از کودک برای پوشش دادن مواردی که در مشاغل یا ازدواج خود دارند، استفاده میکنند. ممکن است دوستانی داشته باشید که این کار را انجام میدهند یا ممکن است خودتان مقصر باشید. یک مطالعه جدید نشان داد که تنها 6 درصد از جوانان به دلیل نیاز به تحت تاثیر قرار دادن دیگران، تصویری کاملا واقعی از زندگی خود در رسانههای اجتماعی دارند.(6) اگرچه برخی رقابتهای سالم نیز وجود دارد، اما شبکههای اجتماعی عمیقترین ناامنیهای ما را در مورد ارزش خود ما تقویت کردهاند. هرچه خوراکهای رسانههای اجتماعی خود را بررسی کنیم، زندگی خود را با دیگران مقایسه میکنیم. ما احساس میکنیم که هرگز نمیتوانیم برابر باشیم و ما نمیتوانیم سهم کاری منحصر به فرد خود را تحقق بخشیم.
رسانههای اجتماعی به سلامتی ما آسیب میرسانند
استفاده از رسانههای اجتماعی و فنآوری همچنین با سایر نتایج منفی همراه است. گالوپ با بیش از پنج هزار نفر مصاحبه کرد تا ارتباط بین فعالیت فیسبوک و فعالیتهای اجتماعی در دنیای واقعی را بررسی کند و دریافت که استفاده از فیس بوک با سلامتی منفی همراه است.(7) اکنون فکر نکنید من اشتباه میکنم؛ حتی اگر من فیس بوک و سایر سیستم عاملهای رسانههای اجتماعی را مثال میزنم، اما من همچنان هوادار بزرگ آنها هستم. حرف من این است که قرار بود این شبکهها ما را به هم نزدیک کنند، اما علاوه بر این که ما را منزوی و مأیوس میکنند، آنها بر سلامتی ما نیز تأثیر منفی گذاشتهاند و دیدگاه ما را که در مورد این که یک حرفه و زندگی معنادار چه میتواند باشد، تغییر دادهاند.
این امر نکتهای را به ذهن متبادر میکند که من در طول کتاب آن را توضیح خواهم داد: هرچه فنآوری در زندگی شخصی و کاری ما فراگیرتر میشود، مهارتهای بین فردی اهمیت بیشتری پیدا میکنند. دان کِلام[7]، مدیر بازاریابی استعدادها و روابط فارغ التحصیلان در نیلسن[8] میگوید: "انجام کسب و کار کاملا مبتنی بر روابط است و مهارتهای ایجاد رابطه هرگز بصورت خودکار انجام نمیشوند. مواردی مانند مهارت گوش دادن، همدلی، حل اختلاف و پیگیری مهمتر از همیشه خواهند بود. فنآوری و سیستم عاملهای شبکههای اجتماعی راههای جدیدی را برای ایجاد روابط و حفظ روابط فراهم میآوریم، اما واقعا ایجاد یک ارتباط قابل اعتماد با کسی شامل ارتباطات 1:1 است".
اندرو میله[9]، مدیر توسعه در هتلها و استراحتگاههای چهار فصل[10]، معتقد است که این ممکن است یک چالش دشوار برای متخصصان جوان باشد. "در حالی که فنآوری به عنوان واسطهای برای تعامل اجتماعی توانسته است افراد را از مسافتهای دور به هم متصل کند، اما در طولانی مدت میتواند برعکس شود. از نظر رفتاری، نسلهایی که از کودکی با فنآوری پرورش یافتهاند، ممکن است جریان مشارکت و تمرکز در آنها دشوارتر شکل گیرد. کسانی که دارای توجه و تمرکز بیشتری هستند، و کسانی که توانایی تولید ایدهها را دارند، به احتمال زیاد بیشتر مورد نظر کارفرمایان آینده هستند".
افرادی که شما بطور مرتب با آنها در تعامل هستید، بر رفاه، خوشبختی و تحقق امور شما تأثیر میگذارند. وقتی اتصالات عاطفی را با اتصالات دیجیتال جایگزین میکنید، احساس حاضر بودن و احساس زنده بودن را از دست میدهید. هر بار که تصمیم به ارسال یک پیام به جای برداشتن تلفن خود یا کمی پیادهروی به سمت دفتر خود میگیرید، شما فرصتی برای ارتباط با هم تیمیهای خود در سطح عمیقتر را از دست میدهید. به جای این که اجازه دهید فنآوری عصای شما باشد، بگذارید راهی برای تعامل، شادی و معنای بیشتر باشد.
[1] Ian Robbins
[2] Paranoia
[3] Craig Haney
[4] Pelican Bay
[5] Pittsburgh
[6] Houston
[7] Dan Klamm
[8] Nielsen
[9] Andrew Miele
[10] Four Seasons Hotels and Resorts
تحقیق و توسعه شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد کتاب بازگشت به انسان ، بازگشت به انسان ، سرمایه انسانی ، منابع انسانی ، استاندارد ، کارکنان ، مدیریت ، امور اداری ، افسردگی ، رسانه اجتماعی
منبع :https://brs.ir/node/90
فنآوری باعث تنهایی میشود. من یک کارآفرین درونگرا هستم که گاهی اوقات وقت زیادی را در خانه خود سپری میکنم و وقت کافی برای تعامل با دیگران ندارم. همچنین اغلب فکر کردهام که انزوا و تنهایی فرصتی برای شارژ مجدد به من میدهد، بعلاوه متوجه شدهام که وقتی وقت زیادی را به تنهایی میگذرانم، نه تنها تنها میشوم، بلکه دفعات بعد که در کنار دیگران هستم احساس میکنم که تا حدودی بی دست و پا شدهام و سخنان من گیرا نیستند. اینها تنها علائم من هستند. بسیاری از محققان تأثیرات انزوا را در ذهن ما، تواناییهای شناختی و سلامتی ما مطالعه کردهاند. روانشناس بالینی یان رابینز[1] دریافت که افرادی که به مدت چهل و هشت ساعت در اتاقهای عایق صوتی در یک پناهگاه هستهای سابق منزوی شده بودند، از اضطراب و پارانویا[2] رنج میبردند و عملکرد کلی ذهنی آنها بدتر شده است.(2) روانشناس اجتماعی، کِرِگ هانی[3] زندانیهایی را که زمانهایی را جدا از دیگر زندانیان در واحد مسکونی امنیتی با حداکثر امنیت زندان در خلیج پلیکان[4] گذرانده بودند، مورد مطالعه قرار داد و مشاهده نمود که تقریبا همه آنها از اضطراب، عصبی بودن و آسیب روانی رنج میبردند.(3) همچنین، بسیاری از مطالعات به انزوای اجتماعی و عدم وجود دوستان صمیمی به عنوان یک ریسک عمده برای سلامتی افراد مسن اشاره میکنند.
در حالی که ممکن است شما (خوشبختانه) نتوانید زندگی در انزوا و تنهایی را شرح دهید، همه ما در یک زمان یا در زمان متفاوتی احساس انزوا و تنهایی کردهایم. و این همان طور که ما زمان دیدار چهره به چهره را با فیستایم و برنامههای دیگر جایگزین میکنیم، بیشتر و رایجتر میشود.
فنآوری - بویژه رسانههای اجتماعی - حتی بیشتر ما را تنها و منزوی میکند. یک مطالعه روی 1787 جوان توسط روانشناسان دانشگاه پیتسبورگ[5] نشان داد که تنها دو ساعت استفاده از رسانههای اجتماعی در روز ریسک انزوای اجتماعی را دو برابر میکند.(4) محققان دانشگاه هوستون[6] کاربران فیسبوک را مورد مطالعه قرار دادند، و بررسی کردند که تا چه اندازه احتمال دارد که خود را با دیگران مقایسه کنند، چه احساسی نسبت به پستهای افراد دیگر دارند و آیا در هنگام مرور (صفحات) علائم افسردگی را تجربه میکنند. آنها دریافتند که هرچه افراد در فیس بوک فعالتر باشند، افسردهتر میشوند.(5)
هیچ کس دقیقا نمیداند که چرا بین استفاده از رسانههای اجتماعی و افسردگی ارتباط وجود دارد، اما من یک نظریه دارم. وقتی وارد فیس بوک میشویم و بروزرسانیهای دوستان خود را بررسی میکنیم، در سطح و به ظاهر ممکن است دستاوردهای آنها را تحسین کنیم یا از نوزادان جدیدشان هیجان زده شویم، اما در عمق و در درون، ما احساس عدم کفایت میکنیم. دلیلش این است که دستاوردهای خودمان دیگر کافی نیستند. اکنون ما نیاز به پیشی گرفتن از دیگران و نشان دادن موفقیتهای خود - یکی شدن با دیگران در روند کار در رسانههای اجتماعی- داریم. در حالت آنلاین، ما به بهترین نسخههای روابط عمومی خودمان تبدیل شدهایم، اما من به این باور رسیدهام که هرچه تصاویر کودکان بیشتر به اشتراک گذاشته شود، ناخوشایندتر هستند. آنها از کودک برای پوشش دادن مواردی که در مشاغل یا ازدواج خود دارند، استفاده میکنند. ممکن است دوستانی داشته باشید که این کار را انجام میدهند یا ممکن است خودتان مقصر باشید. یک مطالعه جدید نشان داد که تنها 6 درصد از جوانان به دلیل نیاز به تحت تاثیر قرار دادن دیگران، تصویری کاملا واقعی از زندگی خود در رسانههای اجتماعی دارند.(6) اگرچه برخی رقابتهای سالم نیز وجود دارد، اما شبکههای اجتماعی عمیقترین ناامنیهای ما را در مورد ارزش خود ما تقویت کردهاند. هرچه خوراکهای رسانههای اجتماعی خود را بررسی کنیم، زندگی خود را با دیگران مقایسه میکنیم. ما احساس میکنیم که هرگز نمیتوانیم برابر باشیم و ما نمیتوانیم سهم کاری منحصر به فرد خود را تحقق بخشیم.
رسانههای اجتماعی به سلامتی ما آسیب میرسانند
استفاده از رسانههای اجتماعی و فنآوری همچنین با سایر نتایج منفی همراه است. گالوپ با بیش از پنج هزار نفر مصاحبه کرد تا ارتباط بین فعالیت فیسبوک و فعالیتهای اجتماعی در دنیای واقعی را بررسی کند و دریافت که استفاده از فیس بوک با سلامتی منفی همراه است.(7) اکنون فکر نکنید من اشتباه میکنم؛ حتی اگر من فیس بوک و سایر سیستم عاملهای رسانههای اجتماعی را مثال میزنم، اما من همچنان هوادار بزرگ آنها هستم. حرف من این است که قرار بود این شبکهها ما را به هم نزدیک کنند، اما علاوه بر این که ما را منزوی و مأیوس میکنند، آنها بر سلامتی ما نیز تأثیر منفی گذاشتهاند و دیدگاه ما را که در مورد این که یک حرفه و زندگی معنادار چه میتواند باشد، تغییر دادهاند.
این امر نکتهای را به ذهن متبادر میکند که من در طول کتاب آن را توضیح خواهم داد: هرچه فنآوری در زندگی شخصی و کاری ما فراگیرتر میشود، مهارتهای بین فردی اهمیت بیشتری پیدا میکنند. دان کِلام[7]، مدیر بازاریابی استعدادها و روابط فارغ التحصیلان در نیلسن[8] میگوید: "انجام کسب و کار کاملا مبتنی بر روابط است و مهارتهای ایجاد رابطه هرگز بصورت خودکار انجام نمیشوند. مواردی مانند مهارت گوش دادن، همدلی، حل اختلاف و پیگیری مهمتر از همیشه خواهند بود. فنآوری و سیستم عاملهای شبکههای اجتماعی راههای جدیدی را برای ایجاد روابط و حفظ روابط فراهم میآوریم، اما واقعا ایجاد یک ارتباط قابل اعتماد با کسی شامل ارتباطات 1:1 است".
اندرو میله[9]، مدیر توسعه در هتلها و استراحتگاههای چهار فصل[10]، معتقد است که این ممکن است یک چالش دشوار برای متخصصان جوان باشد. "در حالی که فنآوری به عنوان واسطهای برای تعامل اجتماعی توانسته است افراد را از مسافتهای دور به هم متصل کند، اما در طولانی مدت میتواند برعکس شود. از نظر رفتاری، نسلهایی که از کودکی با فنآوری پرورش یافتهاند، ممکن است جریان مشارکت و تمرکز در آنها دشوارتر شکل گیرد. کسانی که دارای توجه و تمرکز بیشتری هستند، و کسانی که توانایی تولید ایدهها را دارند، به احتمال زیاد بیشتر مورد نظر کارفرمایان آینده هستند".
افرادی که شما بطور مرتب با آنها در تعامل هستید، بر رفاه، خوشبختی و تحقق امور شما تأثیر میگذارند. وقتی اتصالات عاطفی را با اتصالات دیجیتال جایگزین میکنید، احساس حاضر بودن و احساس زنده بودن را از دست میدهید. هر بار که تصمیم به ارسال یک پیام به جای برداشتن تلفن خود یا کمی پیادهروی به سمت دفتر خود میگیرید، شما فرصتی برای ارتباط با هم تیمیهای خود در سطح عمیقتر را از دست میدهید. به جای این که اجازه دهید فنآوری عصای شما باشد، بگذارید راهی برای تعامل، شادی و معنای بیشتر باشد.
[1] Ian Robbins
[2] Paranoia
[3] Craig Haney
[4] Pelican Bay
[5] Pittsburgh
[6] Houston
[7] Dan Klamm
[8] Nielsen
[9] Andrew Miele
[10] Four Seasons Hotels and Resorts
تحقیق و توسعه شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد کتاب بازگشت به انسان ، بازگشت به انسان ، سرمایه انسانی ، منابع انسانی ، استاندارد ، کارکنان ، مدیریت ، امور اداری ، افسردگی ، رسانه اجتماعی
منبع :https://brs.ir/node/90
هنگام تماشای آینه سیاه[1]، سریال علمی تخیلی معروف بریتانیایی، در سایت نتفلیکس، شگفت زده شدم که قسمت "سقوط ناگهانی[2]" چقدر شبیه شرایط فعلی جامعه ماست. روایت این فیلم به این شکل است که در آن افراد میتوانند با استفاده از تلفنهای هوشمند خود به یکدیگر امتیاز دهند و این رتبهبندیها بر زندگی آنها تأثیر میگذارد. لاسی[3]، شخصیت اصلی داستان، نسبت به امتیازات و رتبهبندی خود وسواس دارد، درست مثل بسیاری از ما که نسبت به تعداد لایکها، نظرات و اشتراکگذاریها و بروزرسانی وضعیت خود در شبکههای اجتماعی کنونی، وسواس زیادی داریم. او این قسمت از سریال را با امتیاز 4.2 از 5 شروع میکند، اما حداقل به امتیاز 4.5 نیاز دارد تا بتواند به محله مجللتری که دوستانش در آن زندگی میکنند، نقل مکان کند. دوست او نائومی[4]، که دارای امتیاز 4.8 است، از لاسی میخواهد در عروسی، ساقدوش او شود. در مسیر رفتن به عروسی، لاسی با یک سری اتفاقات ناخوشایند روبرو میشود که امتیاز او را به 2.6 تنزل میدهند. در نتیجه، نائومی از او میخواهد که دیگر در عروسی او شرکت نکند. اگرچه این یک روایت داستانی است، اما این قسمت از این سریال نشان میدهد که چگونه فنآوری میتواند ما را به همان اندازه که به هم نزدیک میکند، از هم دور کند، و یک آینه سیاه در درون خود دارد که به ما نشان میدهد چقدر گناهکاریم که مقایسههای اجتماعی ناخودآگاهی انجام میدهیم که باعث میشود، دچار مشکل شویم.
فنآوریهای نوین در محیطهای شغلی ما به گونهای تأثیر گذاشتهاند که اگر فقط به یک دهه پیش برگردیم، شرایط به طور کلی متفاوتی را تجربه میکردیم و تغییرات این یک دهه بسیار شگرف بودهاند. سیستمهای پیامرسانی فوری، سیستم عاملهای دیجیتال و کنفرانس ویدیویی، به طور کامل این که چگونه، چه زمان و کجا کار کنیم را تغییر دادهاند. یک بررسی توسط موسسه گالوپ[5] نشان داد که بیش از یک سوم کل نیروی کار ایالات متحده دورکاری میکنند، و اتحادیه فریلنسرها[6] گزارش داد که فریلنسرها هم اکنون بیش از یک سوم کل جامعه کاری این کشور را تشکیل میدهند.(2) علوم رباتیک و هوش مصنوعی باعث افزایش بهرهوری ما به قیمت جایگزینی پستهای شغلی و حتی حذف مشاغل تمام وقت از اقتصاد شدهاند. مککینزی[7] دریافته است که نیمی از فعالیتهای کاری امروزی میتوانند تا سال 2055 بصورت کاملا خودکار انجام شوند و تقریبا 15 تریلیون دلار از دستمزد مشاغل کل جهان را شامل میشوند.(3)
از نگاه مثبت گرایانه، شبکهها، برنامهها و تلفنهای هوشمند، فضای کار جهانی اجتماعیتر، مشارکتیتر و بهتری ایجاد کردهاند. براساس گزارش هاروارد بیزینس ریویو[8]، طی بیست سال گذشته فعالیتهای مشارکتی 50 درصد افزایش یافته است و اکنون بیش از 75 درصد کار روزانه یک کارمند را به خود اختصاص داده است.(4) اما این همکاری بصورت بیشتر و بیشتر در شبکههای اجتماعی و برنامههای تلفن همراه اتفاق میافتد که درصد بسیار کمتری بصورت شخصی اتفاق میافتد. هیچ مانعی برای تکامل این فنآوریها وجود ندارد. آنها هر سال به تغییر شکل خود و تغییر شکل زندگی ما ادامه میدهند.
برای این که درک کنید که تغییر اوضاع چقدر سریع است، باید گفت که وقتی تلفن در نیمه دوم قرن نوزدهم معرفی شد، چندین دهه طول کشید تا این فنآوری جدید به نیمی از کل خانوارهای جهان برسد. یک قرن بعد، در دهه 1990، کمتر از پنج سال طول کشید تا تلفنهای همراه به همان میزان از نفوذ برسند.(5) دستگاههای آینده میتوانند حتی سریعتر از این توسعه و گسترش یابند.
دستگاههای ما مزایای باورنکردنی بسیار زیادی دارند، از جمله تعامل فوری، کارآیی و راندمان گردش کار، ایجاد ایدههای جدید و دسترسی به منابع؛ در عین حال، این دستگاهها باعث اختلال در روابط اجتماعی ما شدهاند. به جای تعهدات و پیوندهای قوی، روابط ضعیفی برایمان شکل گرفته است. به جای جلسات تولیدی کارآمد، حواس پرتی داریم. فنآوری این توهم را ایجاد کرده است که کارکنان امروزی بسیار با یکدیگر در ارتباط هستند، درحالیکه که در واقعیت بیشتر احساس میکنند که از همکاران خود جدا شدهاند. آنچه که انسانها و کارکنان یک سازمان بیشترین میل به آن دارند و آنچه که تحقیقات بطور فزاینده نشان میدهد، وجود فرهنگ سازمانی غنی و برتر در محیط کار، و یک حس ارتباط اصیل و واقعی با دیگران است.
اعتیاد به فنآوری در حال افزایش است. این امر بویژه در مورد کارمندان جوانتری که با تکنولوژی رشد کردهاند، و احتمالا جزء پذیرندگان اولیه آن هستند، صادق است. آنها با خوشحالی از این دستگاهها برای به دست آوردن رضایت فوری، کاهش استرس و دریافت اعتبار شخصی استفاده میکنند. اما یک نیمه تاریک برای استفاده از این فنآوریها وجود دارد. در یک قسمت 60 دقیقهای از مجموعه تریستان هاریس[9]، مدیر سابق محصولات گوگل، اعتراف کرد که این دستگاهها بطور عمدی طراحی شدهاند تا ما را به خود معتاد کنند.(6) هر بار که تلفنهایمان را در دست میگیریم، به امید کسب پاداشی مهیج، مشغول به کار با آن میشویم.
گرچه ممکن است فکر کنید که هریس بطور استعاری در مورد اعتیاد به فنآوری صحبت میکند، اما در واقع حرفهای او بسیار واقعی است. هر بار که یک متن یا وضعیت بروزرسانی را دریافت میکنیم، در سیستم لذت در مغز خود یک دوپامین[10] میگیریم - همان سیستمی که اعتیاد به داروهایی مانند کوکائین را کنترل میکند. قبل از وجود تلفنهای هوشمند، مردم بطور متوسط هجده دقیقه در روز را در رایانههای خود و سایر دستگاههای الکترونیکی میگذراندند. امروزه ما تقریبا بیش از پنج ساعت شبانه روز ناخوشایند هستیم،(8) و طی آن بطور متوسط دو هزار و ششصد بار به تلفنهایمان ضربه میزنیم.(9) تقریبا نیمی از آمریکاییها آن قدر به دستگاههای خود معتاد هستند که ترجیح میدهند استخوانی از بدنشان شکسته شود تا تلفنهایشان.(10)
اعتیاد ما علاوه بر دادن مبالغ هنگفتی به سازندگان دستگاهها و شرکتهای فنآوری، برنامهریزی دوباره ذهن ما و اقدامات، احساسات و افکار ما را شکل میدهد.(11) این همچنین در روابط ما دخالت میکند. سیمون سینک[11]، نویسنده و رهبر پیشرو[12]، مشاهده کرده است که وقتی جوانان استرس را تجربه میکنند، "آنها به شخصی روی نمیآورند، به دستگاه و رسانههای اجتماعی روی میآورند که امدادرسانی موقت را ارائه میدهند". این مکانیسم مقابله باعث شده است که ما افسرده و منزوی بوده و کمتر در زندگیمان مؤثر باشیم.
دو مطالعه جهانی که توسط فیوچرز وورکپِلِس[13] با همکاری راندستاد[14] انجام شد، دریافتند که آنچه که کارکنان جوان میگویند و میخواهند، ارتباط چندانی با نحوه رفتار آنها ندارد. اکثریت شش هزار کارگر بیست تا سی و چهار ساله که در بیش از ده کشور در این نظرسنجی شرکت کردهاند، به محققان گفتند که آنها ارتباطات حضوری را به فنآوری ترجیح میدهند. با این وجود، بیش از یک سوم تقریبا 30 درصد از زمان شخصی و کاری خود را در فیسبوک میگذرانند.(12) به جای این که جلسات حضوری و تماسهای تلفنی برقرار کنیم، پیامک، پیام فوری و شبکههای اجتماعی را انتخاب میکنیم. بسیاری از همسالان من حتی وقتی شخصی تماس میگیرد و یک پیام صوتی میگذارد، ناامید میشوند، و از نظر آنها این یک وقفه و انقطاع است.
تنهایی در محل کار گسترش مییابد. وقتی برای ارتباط با انسانهای دیگر به دستگاههای ارتباطی متکی هستیم، روابط ما ضعیفتر میشود. جایگزینی تعامل انسان با پیام کوتاه، ما را تنها و ناراضی میکند. نتیجه، یک بیماری همهگیر انزوا است که باعث کاهش درصد افرادی میشود که میگویند دوست صمیمی دارند، و نیمی از همه آمریکاییها در زندگی عمومی خود احساس تنهایی میکنند.(13) دکتر ویوک مورتی[15]، جراح عمومی سابق ایالات متحده، گفته است که به نظر او "نسبت تنهایی و پیوندهای اجتماعی ضعیف با کاهش طول عمر، مشابه آن چیزی است که کشیدن 15 نخ سیگار در روز ایجاد میکند و حتی بیشتر از آن، در ارتباط با چاقی است".(14)
برای این که در محل کار موفق شویم، به تیمهای خود متعهد گردیم و خوشحال باشیم، باید بر ایجاد روابط عمیقتر با افراد اطراف خود تمرکز کنیم. مطالعه معروف گرانت هاروارد[16] توسط جورج ویلانت[17]، 268 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه هاروارد را برای 75 سال بررسی کرد، دادههایی در مورد جنبههای مختلف زندگی آنها در دورههای زمانی مختلف جمعآوری کرد.(15) ویلانت کشف کرد که بهترین پیشبینیکننده رضایت از زندگی، پول یا موفقیت شغلی نیست؛ بلکه روابط قوی و محکم است.
تعدادی از محققان همبستگی بین تنهایی، که کارمندان منزوی احساس میکنند و تعهدشان به تیمهای خود را مطالعه کردهاند. اجماع بر این است که داشتن دوستان کاری و همکار تیمی میتواند هنگام عملکرد شغلی، وفاداری به کارفرما و بهزیستی کلی کارکنان، تفاوتهای اساسی ایجاد کند. در دانشکده بازرگانی وارتون[18]، سیگال بارساد[19] با 672 کارمند و 114 سرپرست آنها مصاحبه کرد و دریافت که تنهایی و انزوای بیشتر کارمندان منجر به انجام وظیفه، نقش تیمی و عملکرد رابطهای ضعیفتر میشود.(16) در یک مطالعه مجزا جان پی مایر و ناتالی جی آلن[20] دریافتند که کیفیت روابط بین فردی کارکنان تأثیر بسزایی در نحوه درک و ارتباط آنها با شرکتهایشان دارد. کارمندانی که تنها و منزوی هستند، به احتمال زیاد احساس عدم تعلق در محل کار میکنند و نسبت به شرکت تعهد کمتری دارند.(17)
گالوپ با بیش از پنج میلیون نفر مصاحبه کرد و دریافت که فقط 30 درصد بهترین دوستشان در محل کار است؛ افرادی که بهترین دوستشان در محل کار است، هفت برابر بیشتر احتمال دارد که در مشاغل خود متعهد باشند.(18) در یک مطالعه مجزا برای این کتاب، ویرژین پالس[21] و فیوچرز وورکپِلِس از بیش از دو هزار کارگر در بیست کشور نظرسنجی کردند و دریافتند که 7 درصد از کارکنان هیچ دوستی در محل کار ندارند و بیش از نیمی از آنها پنج دوست یا کمتر دارند.(19) کسانی که کمترین دوست را دارند، "اغلب" یا "همیشه" احساس تنهایی میکنند و تعهدی به کارشان نداشتند. این امر بویژه برای افراد نسل من اهمیت دارد که تیم خود را خانواده کاری و رئیس خود را پدر و مادر کاری خود میدانند. هیچ کس نمیخواهد خانواده خود را بخاطر گروهی از غریبهها در یک شرکت دیگر ترک کند، درست همانطور که هیچ کس نمیخواهد خانواده خود را بخاطر یک مجری ضعیف پایین بیاورد.
انزوا در محیط کار باعث شده است تا کارمندان به دنبال صمیمیت بیشتر، همدلی بیشتر و ایجاد دوستیهای عمیقتر باشند. پس از بررسی بیش از بیست و پنج هزار کارمند از ده کشور، متوجه شدیم که کارکنان دورکاری که به ابزارهای مشارکتی تکیه میکنند، بیشتر احتمال دارد تلفن را انتخاب کنند، ایمیلهای صوتی خود را بررسی کنند و همکاران خود را همراهی کنند.(20) من به عنوان یک درونگرا که چندین سال در خانه و بوستون و نیویورک کار کردهام، میتوانم با این نیاز به تعلق ارتباط داشته باشم و میدانم که از تنهایی فاصله دارم. حتی با وجود جمعیتی بیش از 8.6 میلیون نفر در شهر نیویورک و رستورانها، بارها، موزهها، کنسرتها، رویدادهای ورزشی و سایر فعالیتهایی که این شهر ارائه میدهد، احساس تنهایی و انزوا در اینجا بسیار آسان است. و این مشکلی است که شهرها و کشورها را در سراسر جهان تحت تأثیر پیامدهای مخرب خود قرار میدهد. پیشبینی میشود که جمعیت ژاپن تا سال 2060 از 127 میلیون نفر به 87 میلیون نفر کاهش یابد.(21) علت این امر ازدواجهای کمتری است که ناشی از افرادی است که ارتباط کافی انسانی ندارند و در عوض برای انجام "معاشرت" خود به فنآوری متکی هستند. در فرانسه، اگرچه متوسط ساعتِ هفته کاری، کمتر از چهل ساعت در هفته است و کارمندان پنج هفته تعطیلات تضمین شده را دریافت میکنند، دولت قانون "حق قطع ارتباط[22]" را وضع کرد، به کارکنان این امکان را داد که پس از پایان روز کاری دستگاههای خود را خاموش کنند.(22) پس از کشف این که بیش از 9 میلیون نفر از مردم انگلستان همیشه یا اغلب احساس تنهایی میکنند، نخست وزیر ترزا مِی[23] یک وزیرِ تنهایی[24] برای مقابله با این مشکل منصوب کرد.(23)
ترکیبی از انزوا در محل کار و استفاده بیش از حد از فنآوری و اعتیاد به آن منجر به آن چیزی شده است که من آن را نوزایش تجربه[25] مینامم، که در آن افراد بصورت آگاهانه به دنبال راههای گذراندن وقت و انجام کارها با دیگران هستند. یک مطالعه اخیر گروه هریس نشان داد که 72 درصد از کارکنان جوان ترجیح میدهند که پول بیشتری را صرف تجربیات خود، بجای مسائل مادی کنند.(24) در فستیوالها، کمپهای روزانه بزرگسالان، یوگا برای بازنشستهها، گردشهای گروهی، و مهمانیهای شام، افراد به دنبال راهی برای ایجاد ارتباطاتی هستند که دوست دارند. علیرغم این نوزایش، متوسط آمریکایی ها، هنوز به سختی سی دقیقه در روز در ارتباطات اجتماعی چهره به چهره دارند، و در مقایسه با آن سه ساعت به تماشای تلویزیون مینشینند.(25) این عدم ارتباط اجتماعی نه تنها بر تجربههای کاری ما، بلکه بر بقای ما تأثیر میگذارد. پس از بررسی 148 مطالعه با 308.849 شرکتکننده، جولیان هولت-لونستاد[26]، روانشناس دانشگاه بریگام یانگ[27] در یوتا[28]، دریافت که قویترین عامل پیشبینیکننده زندگی طولانی و سالم، ادغام اجتماعی، یا این که چقدر در طول روز با مردم تعامل داریم، است.(26)
این کتاب کاملا شخصی است. من به عنوان یک رهبر جوان مثل شما، برای حفظ تعادل بین زندگی تجاری و زندگی شخصی خود تلاش کردهام. من از کار کردن در یک گروه در یک شرکت فورچون 200[29] به سمت "یک کارآفرین فردی[30]" بودن و سپس حضور در یک تیم در مشاغل دیگر رفتم و میدانم که به جای برداشتن تلفن، من به دلیل استفاده بیش از حد از فنآوری و پیام کوتاه گناهکار هستم. در طول سفرم احساس تنهایی، افسردگی و ترس داشتم. با این وجود، من یاد گرفتهام که چگونه از فنآوری برای تسهیل بیشتر ارتباطات حضوری استفاده کنم، و ارزش آن روابط و چگونگی به حداکثر رساندن آنها را میدانم.
طی یک مصاحبه سه ساعته که برای مستندی از نسل خودم انجام دادم، چندین بار از بزرگترین چالشی که با آن روبرو هستیم، از من سؤال شد. در حالی که شاید بسیاری گفتهاند که بحران عبارت از گرم شدن کره زمین، تروریسم یا وام دانشجویی است، در حالیکه من انزوا و تنهایی را بعنوان بحران نام بردم. بدون شک، این موضوعات دیگر بسیار نگرانکننده هستند، اما آنها در مقایسه با تصمیمات روزانهای که در مورد زندگی خود میگیریم، تقریبا از کنترل فوری ما خارج نیستند. امید من این است که یک جنبش جهانی در مورد اهمیت روابط کارکنان را آغاز و یک فرآیند تبدیل محل کار به یک تجربه بهتر برای همه انسانها را آغاز کنیم.
هدف کتاب بازگشت به انسان، کمک به شما در تصمیمگیری برای استفاده از فنآوری مناسب و ایجاد ارتباطات و پیوندهای بهتر در زندگی کاری است. من از اول شاهد این بودهام که چگونه فنآوری به من امکان ایجاد شبکه و ایجاد شغلی را داده است که هرگز فکر نمیکردم ممکن باشد. من همچنین دیدهام که چگونه برخی از همین فنآوریها مانع از ایجاد روابط عمیقتر شده و مرا از زندگی در لحظه منحرف کرده است. در طول مصاحبههای من با دهها تن از رهبران برجسته برای این کتاب، بارها و بارها آنها تأکید کردهاند که فنآوری یک شمشیر دو لبه است. بازگشت به انسان، به نیازهای عاطفی پنهانی که باعث میشود ما بیشتر به انسان و کمتر به ماشین تبدیل شویم، نه با کاهش فنآوری در کل، بلکه با توضیح چگونگی استفاده از آن برای پیشبرد حرفه شما، میپردازد.
مأموریت شخصی من کمک به شما در کل چرخه زندگی شغلی، از کالج گرفته تا سطح C (سطح مدیریت)[31] است. کتاب اول من، من 2.0،[32] به شما کمک کرد تا اولین شغل خود را بعد از دانشگاه بدست آورید، و دومین کتاب من، خود را ارتقا دهید[33]، شما را در مسیر صعودی خود از آن شغل اول تا نقشهای مدیریتی پشتیبانی کرد. من این کتاب را بطور خاص برای نسل بعدی رهبران نوشتهام. من شما را از طریق کارهایی که باید انجام دهید، برای ایجاد یک محل کار که در آن هم تیمیهای شما واقعا مرتبط و متعهد باشند، قدم به قدم جلو میبرم. این کتاب به شما در تسلط بر ارتباطات خود، ارتقاء ارتباط تیمی و ایجاد ارتباط سازمانی کمک میکند. انجام این کار به شما کمک میکند تا رهبری باشید که سازمان شما به شدت به آن احتیاج دارد، در عین حال برای شما و کسانی که با آنها ارتباط برقرار میکنید، موفقیت و تحقق بیشتری حاصل شود.
هدف من این است که عقلانیت را به محیط کار برگردانم. ما هر هفته بطور متوسط چهل و هفت ساعت کار میکنیم و با تمام دستگاههای خود، احساس میکنیم که همیشه به دنبال ساعت هستیم.(27) از آنجا که ما زمان زیادی را در حال کار کردن میگذرانیم، بسیار مهم است که روابط خود را با تیمهای خود بهبود ببخشیم و یک فرهنگ اعتماد ایجاد کنیم.
بازگشت به انسان به شما کمک میکند تا با ایجاد ارتباطات معنادار در مکانهای کاری با تکنولوژی فنی بالا، به یک رهبر مؤثر تبدیل شوید. در طول کتاب خواهید آموخت که چگونه میتوان چهار عامل اشتغال کارکنان (خوشبختی، تعلق، هدف و اعتماد) [34] را برای پرورش فرهنگهای شادابتر و کارآمدتر مورد استفاده قرار داد. در هر فصل به موضوع مهمی که زندگی کاری ما را تحت تأثیر قرار میدهد، میپردازیم. من با شناسایی یک مشکل شروع میکنم و سپس به سمت راهحلهای عملی برای حل آن مشکل حرکت میکنم. شما میآموزید که چگونه تصمیمگیری بهتری در مورد تعامل با تیم خود اتخاذ کنید؛ چگونه و چه زمانی باید از فنآوری استفاده کنید (و چه موقع استفاده نکنید)؛ و چه اقدامات مشخصی میتوانید برای تسهیل روابط عمیقتر، مؤثرتر و انسانیتر با آنها انجام دهید. فرهنگهای شرکتی که هم اکنون در حال تجربه آنها هستیم باید تغییر کنند - و این کتاب دقیقا آنچه که شما باید انجام دهید تا بتوانید در این کار بهتر و مؤثرتر باشید، را نشان میدهد.
[1] Black Mirror
[2] Nosedive
[3] Lacie,
[4] Naomi
[5] Gallup
[6] Freelancers
اضافه مترجم: سادهترین تعریف فریلنسر (Freelancer) این است که: یک نفر، بدون اینکه به یک سازمان یا کسب و کار و شرکت مشخص متعهد شود، فعالیت حرفهای و تخصصی خود را برای مجموعههای مختلف انجام میدهد و بسته به نیاز و پروژههای در دسترس، کارفرمای خود را تغییر میدهد.
[7] McKinsey
[8] Harvard Business Review
اضافه مترجم: یک نشریه عمومی در زمینه مدیریت است که توسط انتشارات هاروارد بیزینس سالانه در ده شماره منتشر میشود. این نشریه متعلق به دانشگاه هاروارد بوده و مقر اصلیاش در واترتاون ماساچوست واقع شدهاست.
[9] Tristan Harris
[10] Dopamine
اضافه مترجم: دوپامین تاثیرات بسیار زیادی بر حافظه، انگیزه، توجه، تنظیم حرکات و رفتار بدن دارد؛ اما مهمترین اثر آن احساس لذت و رضایت است. به همین علت به آن Dopamine عشق نیز میگویند زمانیکه Dopamine به مقدار زیاد در قشر خاصی از مغز که به مرکز پاداش معروف است ترشح میشود، به فرد حس عشق، رقابت، هیجان، انگیزه و انرژی برای تکرار آن عمل یا رفتار را میدهد. داشتن انگیزه در زندگی افراد بسیار مهم است، بهقدری که فرد بدون انگیزه حتی قادر به غذا خوردن هم نیست.
[11] Simon Sinek
[12] thought leader
[13] Future Workplace
[14] Randstad
[15] Dr. Vivek Murthy
[16] Harvard Grant
[17] George Vaillant
[18] Wharton School of Business
[19] Sigal Barsade
[20]John P.Meyer and Natalie J. Allen
[21] Virgin Pulse
[22] right to disconnect
[23] Theresa May
[24] loneliness
[25] experience renaissance
[26] Julianne Holt-Lunstad
[27] Brigham Young University
[28] Utah,
[29] Fortune 200
[30] solopreneur”
[31] C-suite
[32] Me 2.0
[33] Promote Yourself
[34] (happiness, belonging, purpose, and trust
امور ثبت و صدور گواهینامه BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #SHS #کرونا #کووید19
منبع :https://brs.ir/node/64