بیکران راهکار سعادت

ثبت و صدور گواهینامه های بین المللی استاندارد

بیکران راهکار سعادت

ثبت و صدور گواهینامه های بین المللی استاندارد

سه چشم انداز برای ارزیابی نوآوری­های اجتماعی


با وجود تقاضای قوی از سوی نهادهای سیاستگذاری، توسعه شاخص­های نوآوری هنوز یک وظیفه در انتظار تحقق است. این به این دلیل است که هنوز هیچ توافق جامعی در مورد نوآوری اجتماعی که عامل تعیین کننده آن هستند و مناسب­ترین روش­های اندازه گیری و ارزیابی نوآوری­های اجتماعی و معیارهای مورد نیاز برای این منظور هستند وجود ندارد.

 

 

به رغم توسعه ضعیف مدل­های اندازه گیری نوآوری اجتماعی، سه مدل وجود دارد که می­تواند در ادبیات دانشگاهی و نهادی مشخص شود که به دنبال ایجاد سیستم شاخص­های نوآوری اجتماعی هستند: رویکرد فردگرا، رویکرد سازمانی و رویکرد منطقه­ای / ملی (آنستا و همکاران، 2016b).

2.1 رویکرد فردی[1]

بسیاری از نویسندگان، کارآفرینی اجتماعی را به عنوان بعد نوآوری اجتماعی در نظر می­گیرند (الیس، 2010، جان و همکاران 2000، آلورد و همکاران 2003، مکلین و همکاران، 2013) و کارآفرینان اجتماعی را به عنوان نوآور اجتماعی شناسایی می­کنند (کمیسیون اروپا، 2013). به این ترتیب، مطالعات به توسعه شاخص­های نوآوری اجتماعی مرتبط با ارزیابی ویژگی­ها، انگیزه­ها و زمینه­هایی که کارآفرینان اجتماعی فعالیت­های خود را توسعه می­دهند تمایل دارند (زهرا و همکاران، 2009). این کارها هم بر روی مطالعات موردی تمرکز دارند (سن، 2007) و هم تحلیل­های مقایسه­ای در سطح سرزمینی بر اساس مانیتور کارآفرینی اجتماعی (هاردینگ، 2006، OECD/کمسیون اروپا، 2013).

2.2 رویکرد سازمانی[2]

از دیدگاه فردگرایان متفاوت است، این رویکرد به سازمان­ها کمک می­کند تا زمینه­های نوآوری­های اجتماعی را درک و ارزیابی کنند (سینرجیاک، 2013؛ کمیسیون اروپا، 2012). در این چارچوب، مطالعات پیرامون هیبریدیاسون و نوآوری اجتماعی (ساختارهای ترکیبی در شرکت­ها، سازمان­های غیر دولتی و بخش دولتی) که ظهور و حکمرانی مدل­های تجاری جدید را برجسته می­کنند منافع و اهداف اجتماعی را هدف قرار می­دهند (باتیلانا و همکاران، 2012، گرسل، 2012 ؛ گروس، 2014؛ پستوف، 2015؛ ترستریپ و همکاران 2015). در رویکرد سازمانی، مطالعاتی که توسعه ظرفیت سازمانی برای نوآوری اجتماعی را برجسته می­کنند نیز یافت می­شوند (کسترو اسپیلا و آنستا، 2015). در این راستا، پروژه آزمایشی RESINDEX (شاخص نوآوری منطقه­ای اجتماعی، سینرجیاک، 2013) یک مدل مبتنی بر ظرفیت جذب سازمان را توسعه می­دهد. این مدل ارائه دهنده یک سیستم شاخص است که اجازه تمایز بین ظرفیت بالقوه و تحقق یافته برای نوآوری اجتماعی در چهار نوع سازمان­های منطقه­ای: شرکت­ها، سازمان­های غیر دولتی، دانشگاه­ها و مراکز تحقیقاتی را می­دهد. این مدل همچنین ویژگی­های پروژه­های نوآوری اجتماعی را که توسط این سازمان­ها طراحی شده است بررسی می­کند و نتایج به دست آمده در سطوح منطقه­ای و سازمانی (سینرجیاک، 2013) را مورد بحث قرار می­دهد.

2.3 رویکرد منطقه­ای / ملی[3]

در نهایت مهم است که جنبش را ارتقا یافته توسط سیاست گذاران اروپایی بدانیم که نیاز به توسعه شاخص­های نوآوری اجتماعی در مقیاس بین­المللی (منطقه­ای / ملی) دارد، که داده­ها را از منابع مختلف اروپایی ادغام می­کند تا مجموعه­ای از شاخص­های قابل مقایسه و قابل قبول بدست آورد ( کرول و همکاران، 2014). در این راستا، پروژه FP7 اروپا TEPSIE یک مدل برای اندازه­گیری نوآوری اجتماعی را ایجاد کرده است. این مدل سه سطح اندازه­گیری را مشخص می­کند: (a) شرایط چارچوب؛ (ب) فعالیت کارآفرینی؛ (c) نتیجه و خروجی خاص زمینه؛ و نتایج حاصل از اندازه­گیری نوآوری اجتماعی را مورد بحث قرار می­دهد (کرلو و همکاران، 2014).

3.2 تاثیرات اجتماعی چگونه اتفاق می­افتد؟

نوآوری اجتماعی را می­توان به عنوان یک روند چرخه­ای درک کرد. مفهوم چرخه حاکی از آن است که توسعه فعالیت نوآورانه از طریق مراحل مختلف پی در پی ضروری است تا فرآیند نوآورانه صورت گیرد (کمیسیون اروپا، 2013؛ سانتوس و همکاران، 2013؛ مولگان، 2006).

تنها چند مورد مطالعه در تجزیه و تحلیل چرخه­های نوآوری اجتماعی در ادبیات موضوع وجود دارد، در حالی که مدل­های پیشنهادی در تعداد مراحل متفاوت هستند. به عنوان مثال، با توجه به کمیسیون اروپا[4] (2013: 6)، چرخه[5] نوآوری اجتماعی شامل چهار مرحله[6] پی در پی است، که در آن افزایش نوآوری اجتماعی مرحله نهایی و یکی از اهداف اصلی نوآوری اجتماعی است.

• شناسایی نیازهای اجتماعی جدید / برآورده نشده / به میزان کافی برآورده نشده؛[7]

• توسعه راه حل­های جدید در پاسخ به این نیازهای اجتماعی؛[8]

• ارزیابی اثربخشی راه حل­های جدید در برآورده ساختن نیازهای اجتماعی؛[9]

• تقویت نوآوری­های اجتماعی موثر.[10]

موری و همکارانش[11] (2010) یک چرخه زندگی شش مرحله­ای را پیشنهاد می­کنند که در آن ایجاد تغییر سیستمیک هدف نهایی یک نوآوری اجتماعی است (شکل 2):

• الزامات، الهام گرفتن و تشخیص[12]: در این مرحله، عواملی که نیازمند نوآوری اجتماعی هستند، ساختار می­یابند.

• پیشنهادها و ایده­ها[13]: در این مرحله، ایده­ها و پیشنهادهای راه حل مشکل مشخص شده، ساختار می­یابند.

• نمونه­سازی و طرح­های آزمایشی[14]: در این مرحله، ایده­ها از فرایند نمونه­سازی و تجربه­های آزمایشی اجرا می­شوند.

• پایداری[15]: در این مرحله، پشتیبانی به منظور ارائه پایداری (شرکت­ها، پروژه­ها، آزمایشگاه­ها، و غیره) مورد توجه قرار می­گیرد.

• مقیاس بندی و انتشار[16]: در این مرحله، آنچه که دنبال می­شود، پرورش نوآوری­ها، انتشار نتایج و تسهیل نوآوری از طریق تقلید است.

• تغییر سیستمیک[17]: این مرحله نهایی نوآوری اجتماعی است و نوآوری اجتماعی را در یک سیستم تعاملی با دیگر نوآوری­ها و سایر اقدامات اجتماعی وارد می­کند. تغییر سیستمیک معماری را پیشنهاد می­کند که از دیگر نوآوری­ها پشتیبانی می­کند (برای بررسی انتقادی، ترستریپ و همکاران، 2015).

شکل 2. شش مرحله نوآوری اجتماعی (موری و همکاران، 2010)

همانطور که از مدل­های مشخص شده می­توان برداشت کرد چرخه­های نوآوری اجتماعی را از منظر نوآوری موفق با تاکید بر ظرفیت پرورش به عنوان یکی از مهمترین معیارهای موفقیت توصیف می­کنند. به بیان دیگر، نویسندگان یک چرخه زندگی را پیشنهاد می­کنند که نوآوری اجتماعی را به عنوان یک فرآیند باز تعبیر می­کند. چنین رویکردی پیش­ران­ها را به موانع با این هدف نهایی مرتبط می­سازد که نوآوری را در جریان اصلی زمینه سازمانی که نوآوری تولید می­شود، استقرار دهد. بر اساس این طرح، پرورش نوآوری­های اجتماعی تنها یک اثر خارجی است، به خودی خود نه یک هدف و نه معیاری از موفقیت است.

در نظر گرفتن شکست نوآوری اجازه طراحی سیاست­های مناسب برای لحظات مختلف روند نوآورانه را می­دهد. این امر مخصوصا مهم است زیرا هر فاز در روند توسعه شامل موانع مختلفی است و نیاز به ظرفیت­های (پیش­ران­های) مشخص برای غلبه بر موانع مربوطه دارد. طرح پیشنهاد شده از مجموعه­ای از مفروضات شروع می­شود:

فرضیه 1: نوآوری­های اجتماعی زمینه خاصی دارند، یعنی در حوزه­های نهادی تعیین شده تولید می­شوند. زمینه­ها بیانگر شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی هستند که نتیجه یک مسیر خاص و درونزای توسعه منطقه­ای هستند. بسترهای نهادی، به منظور مدیریت و حل مشکلات متمایز (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی) در چارچوب یک جریان اصلی خاص که به مجموعه منابع و دانش بستر نهادی مربوط می­شود عمل می­کند. بنابراین، جریان اصلی به عنوان یک پارادایم (شبکه­ای از سیاست­ها با یک جامعه معرفتی) عمل می­کند که یک دیدگاه هژمونیک را در خصوص مشخص کردن مسائل و راه حل­های ممکن برای حل آنها به شیوه قابل قبول برای یک استاندارد رفاهی خاص به اشتراک می­گذارد.

فرض 2: نوآوری­های اجتماعی حول راه حل مشکلات اجتماعی شکل نمی­گیرند، بلکه حول حل و فصل ناهنجاری­ها شکل می­گیرند. یک ناهنجاری، نوعی از مشکل اجتماعی را بیان می­کند که نمی­تواند با منابع و دانش موجود در جریان اصلی حل شود. بنابراین، ناهنجاری به عنوان نقطه منشاء یک نوآوری اجتماعی بیان می­شود، یعنی یک مسئله اجتماعی که خلاصه تغییراتی است که در یک بستر خاص نهادی از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی منفی تلقی می­شوند و جریان اصلی نمی­تواند آن را حل کند. همه مشکلات اجتماعی، ناهنجاری نیستند. به طور کلی، جریان اصلی راه حل­های قابل قبولی را برای انواع مشکلات اجتماعی ناشی از پویایی شمول / محرومیت تولید شده در بستر نهادی ارائه می­دهد. میزان پذیرش راه حل بستگی به زمان و زمینه سازمانی دارد. یک ناهنجاری چنین است، تا زمانی که یک وضعیت مداوم از محرومیت (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نهادی، فن آوری و غیره) وجود دارد برای بخش مربوطه از زمینه سازمانی غیر قابل قبول است. ناهنجاری برای یک یا چند گروه اجتماعی مختلف آسیب پذیری ایجاد می­کند. بدین ترتیب، هرچه اختلاف در میزان اختلال گروه­های اجتماعی که ناشی از ناهنجاری است بیشتر باشد، اثر منفی آن بیشتر خواهد بود، یافتن راه حل­های نوآورانه دشوارتر خواهد بود و فوریت پیدا کردن این راه حل­ها بیشتر خواهد شد.

فرض 3: نوآوری­های اجتماعی با جستجوی پایداری فرآیندها و اثرات آنها هدایت می­شوند. پایداری باید به عنوان برداری در نظر گرفته شود که به دنبال تثبیت راه حلی نوآورانه در بلندمدت است که علل و اثرات یک ناهنجاری را اصلاح می­کند. اصل تنظیم این بردار، انتظار تبدیل راه حل­های نوآورانه به بخشی از روال در جریان اصلی یک زمینه سازمانی خاص است. این نشان می­دهد که نوآوری­های اجتماعی در پایداری خود به دنبال متوقف کردن نوآوری اجتماعی بودن هستند. هنگامی که یک نوآوری اجتماعی در جریان اصلی ادغام می­شود، این کار را از لحاظ یکپارچگی عملی انجام می­دهد، یعنی یک تبدیل با یکپارچگی که پارادایمی را تغییر می­دهد که حالا راه حل­های عادی پیدا کرده است. در یکپارچگی عملکردی، آنچه که در گذشته ناهنجاری بوده است، اکنون یک مشکل اجتماعی است که جریان اصلی جدید، راه حل­های قابل قبولی برای آن دارد.

فرض 4: نوآوری­های اجتماعی یک مسیر خطی به سمت ادغام عملکردی دارند. اصل تنظیم این بردار خطی رابطه معکوس بین جفت کننده پیش­ران / مانع است. نوآوری­های اجتماعی که به عنوان یک فرآیند تکاملی در نظر گرفته می­شوند، یک ناهمگونی صلاحیت را برای غلبه بر انواع موانع ایجاد می­کند که حتی می­­تواند باعث شود نوآوری اجتماعی شکست بخورد. درک نوآوری اجتماعی در قالب یک چرخه به ما این امکان را می­دهد که پیش­ران­های لازم برای ارتقاء نوآوری­ها را برای ارتقای نوآوری­ها با توجه به لحظات مختلف توسعه آنها درک کنیم، چیزی که سیاست­گذاری را به سمت توسعه زمینه­های کشف راه حل­های نوآورانه برای ناهنجاری­های زمینه سازمانی، هدایت می­کند.

با توجه به این فرضیه­ها، یک مدل چرخه نوآوری اجتماعی با توجه به چهار مرحله اصلی پیشنهاد شده است. هر فاز، نشان دهنده ارتباط بین پیش­ران، مانع و تاثیر است. همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است، این طرح دو زمینه مختلف نهادی را پیشنهاد می­دهد (زمینه نهادی 1 و 2). در چارچوب اول ما چرخه نوآوری اجتماعی (مدل خطی) را توضیح می­دهیم که از ناهنجاری ایجاد شده در یک جریان اصلی (1) به سمت ادغام راه حل­های نوآورانه در جریان اصلی جدید (2) می­رود. این به معنی تغییر جریان اصلی به وسیله تأثیر گسترده یک نوآوری اجتماعی است. برای هر فاز درون مدل خطی پیشنهاد شده است که پیش ران­ها (D) و موانعی (B) وجود دارند. در انتهای بالای تصویر، پیشنهاد شده است که یک نوآوری اجتماعی که در قالب سازمانی 1 ایجاد شده است، می­تواند به قالب سازمانی 2 منتقل شود. این طرح نشان می­دهد که تقویت یک نوآوری اجتماعی یک اثر خارجی است و هدف اصلی نوآوری اجتماعی حل و فصل (تعامل با آن در طول کل چرخه) و ادغام یک راه حل نوآورانه در جریان اصلی و تغییر آن توسط استقرار است.

ناهنجاری

یک ناهنجاری (A) بیانگر نوعی از مشکل اجتماعی است که نمی­تواند با منابع و دانش موجود در جریان اصلی حل شود. در طرح پیشنهادی، ناهنجاری به عنوان نقطه منشاء یک نوآوری اجتماعی بیان می­شود، یعنی یک مشکل اجتماعی که موجب آسیب پذیری (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی) می­شود که جریان اصلی پاسخ­های مناسبی برای آن ندارد. یک مشکل اجتماعی تا زمانی مشکل باقی می­ماند که پایدار باشد و موجب ایجاد آسیب پذیری برای یک یا چند گروه اجتماعی مختلف شود. بدین ترتیب، هرچه اختلاف در میزان اختلال گروه­های اجتماعی که ناشی از ناهنجاری است بیشتر باشد، اثر ناهنجاری بیشتر خواهد بود، یافتن راه حل­های نوآورانه دشوارتر خواهد بود و فوریت پیدا کردن این راه حل­ها بیشتر خواهد شد.

پاسخ­های نهادی (جریان اصلی 1)

سه نوع پاسخ به یک ناهنجاری وجود دارد: (الف) عدم پاسخ. این به این معنی است: زمینه سازمانی به مشکلات آسیب پذیری ناشی از ناهنجاری پاسخ نمی­دهد و اجازه می­دهد مشکل باقی بماند (این گزینه مربوط به هزینه­های عدم اقدام است)؛ (ب) پاسخ ناکافی. این به این معنی است: زمینه سازمانی به ناهنجاری با منابع و معیارهای نامطلوب حل برای مسائل اجتماعی پاسخ می­دهد و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد هرچند برخی از تاثیرات آن ممکن است کاهش یابد (این گزینه مربوط به عدم تقارن دانش و هزینه­های عمل است)؛ (ج) پاسخ نوآورانه. زمینه سازمانی پاسخ جدیدی به این ناهنجاری می­دهد.

شکل 3. چرخه عمر نوآوری اجتماعی

بنابراین، نوآوری اجتماعی می­تواند تاثیر مشکل را کاهش دهد و شرایطی را که با تولید ناهنجاری مرتبط هستند، حل کند و پیامدهای آن را کاهش دهد. با این حال، پاسخ­های نوآورانه در هر مرحله از نوآوری اجتماعی ممکن است به دلیل مقاومت زمینه (اجتماعی، نهادی، اقتصادی، فرهنگی و غیره) ناکام شوند. به این ترتیب، سه نوع شکست در پاسخ (حل و فصل) یک ناهنجاری مشخص می­شود.

(a) شکست در اثر عدم اقدام: زمانی که زمینه سازمانی پاسخی به ناهنجاری نمی­دهد و مشکل افزایش و توسعه می­یابد. این شکست با موانع نوع 1 مرتبط است (B1، شکل 3).

(ب) ناکامی در اثر ناکافی بودن: زمانی که زمینه سازمانی پاسخی غیر نوآورانه ارائه می­دهد که برای حل ناهنجاری ناکافی است. این شکست با موانع نوع 2 مرتبط است (B2، شکل 3).

(c) شکست از طریق نوآوری: هنگامی که زمینه سازمانی یک واکنش نوآورانه (نوآوری اجتماعی) را ارائه می­دهد که برای حل ناهنجاری مناسب است، اما فرآیند نوآورانه در غلبه بر موانع تحمیل شده توسط بستر سازمانی موفق نمی­شود. این شکست بسته به فازی که روند نوآوری اجتماعی در آن قرار دارد (B3، B4، B5، B6 و B7، شکل 3) موانع مختلفی دارد.

نوآوری پیشگام اجتماعی

این مرحله از نوآوری اجتماعی با فرآیند تفسیر واگرا و پیشنهاد همگرای ایده­های نوآورانه برای طراحی یک راه حل پایدار مشخص می­شود. پیشوند "proto" نشان می­دهد که این یک نوآوری اجتماعی در قالب بالقوه آن است. این مرحله فعالیت بازتابنده در شرایطی است که در آن ناهنجاری تولید و تکثیر می­شود و بر روی گروه­های آسیب پذیر اثر می­گذارد. در این مرحله، سازمان­ها عمدتا سه نوع ظرفیت را بسیج می­کنند: (الف) ظرفیت تفسیر و کسب دانش ناهمگن؛ (ب) ظرفیت ادغام دانش و مدل سازی ایده­ها (طراحی)؛ (ج) ظرفیت ارتباط با ذینفعان (در شکل 3، این پیش­ران­ها به عنوان D1 شناخته می­شوند). اثرات اصلی که در این مرحله انتظار می­رود، مربوط به مدل­سازی راه حل­ها، طراحی مفهومی و روش شناختی، توسعه شبکه با گروه­های آسیب پذیر و سایر سازمان­هایی است که با همین ناهنجاری سر و کار دارند تا بتوان فرضیه­های علّی و راهکارهای نوآورانه را شناسایی کرد.

در این مرحله، نمونه آزمایشی از ایده­های بالقوه موثر برای حل مسئله اجتماعی که نشان دهنده یک ناهنجاری است، غالب می­شوند. وقتی که نوآوری­های آزمایشی نمی­توانند ایده­ها را مدلسازی کنند و به فاز اکتشاف و آزمایش بپردازند (در شکل 3، این موانع به عنوان B3 شناخته می­شوند)، شکست می­خورند. این شکست خلاقانه است.

نوآوری اجتماعی اکتشافی

فاز اکتشافی با اجرای فرایندهای آزمایش مشخص می­شود. نوآوری اجتماعی در مرحله قبل مدل سازی شده و مورد آزمایش قرار گرفته است. این فاز تست بازگشتی فرضیه علی و راه حل نوآورانه در یک سیستم عملی و برنامه ریزی است. در این مرحله از آزمایشات اجتماعی، سازمان­ها اساسا سه نوع ظرفیت را بسیج می­کنند:

(الف) ظرفیت اکتشاف و بازسازی دانش به دست آمده؛ (ب) ظرفیت ارزیابی و ساماندهی؛ (ج) ظرفیت ارتباط با ذینفعان. نوآوری­های اجتماعی می­توانند دوره طولانی را در این مرحله تجربی ایجاد شواهد نوآورانه بدون توانایی مدل­سازی نوآوری اجتماعی باقی بمانند. با این حال، در این مرحله آزمایشی، با تعامل (ایده­ها، شیوه­های جدید و اثرات خارجی) تفاوت­هایی ایجاد می­شود که می­تواند به سایر ایده­های ابتکاری (نوآوری­های اجتماعی آزمایشی) منجر شود. این مرحله می­تواند به عنوان نوآوری اجتماعی در نظر گرفته شود، زیرا آزمایش­های اجتماعی انجام شده­اند و بنابراین سطحی از تاثیر و توانمند سازی گروه­های آسیب پذیر وجود دارد. نوآوری­های کاوشی اجتماعی هنگامی رخ می­دهند که نمی­توانند بر موانعی که مانع انتقال از آزمایش به مدل سازی نوآوری­های اجتماعی هستند غلبه کنند (در شکل 3 این موانع به عنوان B4 شناخته می­شوند).

نوآوری اجتماعی فراگیر

این مرحله با اجرای پیشرفت­های مداوم در مدل نوآوری اجتماعی مشخص می­شود. نوآوری در حال حاضر مدل­سازی، آزمایش و ارزیابی شده است. این فاز مبتنی بر نوآوری افزایشی است. در این مرحله، مجموعه­ای از شواهد تجربی در یک مدل آزمایش شده یکپارچه شده است که می­تواند منابع را به ظرفیت تبدیل کند. نوآوری­های افزایشی نه تنها ناهنجاری را توضیح می­دهند (تفسیر واگرا)، بلکه راه­هایی برای مداخله (روش­های همگرا) را برای رفع ناهنجاری چه از ریشه و یا کاهش برخی از عواقب آن ارائه می­دهند. ویژگی این مرحله، گسترش راه حل­ها است، یعنی، اجرای منظم نوآوری در مشکلات با ماهیت مشابه در زمینه مشابه (مقیاس بزرگ؛ سانتوس و همکاران، 2013). در این مرحله سازمان­ها ظرفیت­های زیر را بسیج می­کنند: (a) ظرفیت بهره­برداری دانش؛ (ب) ظرفیت­های انتشار اجتماعی و نهادی؛ (ج) توانایی افزایش نوآوری­های اجتماعی. در این مرحله تأثیر نوآوری اجتماعی افزایش می­یابد (چه فرایندهای تعمیق یا افزایش مقیاس) و به تدریج به شبکه سیاست­ها و جوامع معرفتی اصلی شواهد قابل تایید و قابل اندازه گیری شمار بی شماری از موارد نفوذ می­کند که اثربخشی مدل برای حل یا کاهش ناهنجاری و / یا اثرات آن را نشان می دهند.

نوآوری اجتماعی متا (جریان اصلی 2)

در این مرحله نوآوری اجتماعی ردیابی است. در جریان اصلی وارد شده است و در حال تغییر و بهبود توانایی­های نهادی و شناختی آن برای ارائه پاسخ­های رضایت بخش به مشکلات اجتماعی است که زمانی بخشی از یک ناهنجاری بوده­اند. این یک ادغام عملکردی است که مسیر شبکه اصلی سیاست­ها و جوامع معرفتی را که با ناهنجاری مرتبط هستند، تغییر می­دهد.

در جدول 1 ارتباط بین پیش­ران­ها و موانعی که تسهیل و یا مانع توسعه نوآوری­های اجتماعی بر اساس چرخه نوآورانه می­شوند، خلاصه می­شود.

مرحله توسعه                                    پیش­ران­ها / موانع

شکست در اثر تعامل                           »B1: شکست دولت یا بازار

شکست در اثر عدم کفایت                    »B2: شکست دولت یا بازار

نوآوری آزمایشی اجتماعی                     »B3 / D1: بیان رابطه بین پیش­ران­ها و موانعی که تسهیل / مانع

(جستجوی راه حل­های نوآورانه)             مدل سازی ایده­های نوآورانه می­شوند

نوآوری کنکاشی اجتماعی (جستجوی       »B4 / D2: بیان رابطه بین پیش­ران­ها و موانعی که تسهیل / مانع راه حل­های نوآورانه)                            مدل سازی ایده­های نوآورانه می­شوند (رسمی کردن تجربه در قالب

الگوی SI)

نوآوری اجتماعی گسترده (راه حل­های      »B5 / D3: ارتباط میان پیش­ران­ها و موانعی را که موجب تسهیل افزایشی نوآوری)                                       / جلوگیری از پیشرفت افزایشی (گسترش) در یک نوآوری اجتماعی

                                                   مدل­سازی شده (گسترش عمیق) می­شوند، بیان می­کند.

نوآوری اجتماعی متا (ادغام تحولی)         »B6 / D4: ارتباط بین پیش­ران­ها و موانعی را که باعث تسهیل / مانع مدل سازی پیوستن نوآوری­های اجتماعی به جریان اصلی (و تبدیل آن به یک پارادایم) می­شوند، بیان می­کند.

انتقال نوآوری اجتماعی (بزرگ کردن)      »B7 / D5: ارتباط میان پیش­ران­ها و موانعی را که باعث انتقال نوآوری اجتماعی مدل شده به سمت دیگر زمینه­های اجتماعی می­شوند بیان می­کند.

جدول 1. پیش­ران­ها و موانع نوآوری اجتماعی بر اساس مرحله توسعه

4 نظام نوآوری اجتماعی

همانطور که در بخش قبلی مشخص شد، رویکردهای مختلف برای ایجاد شاخص­های نوآوری اجتماعی بر روی سطوح واحدهای مختلف تحلیل و اندازه گیری متمرکز شده­اند که تصویر کاملی از زمینه و پویایی نوآوری­های اجتماعی را نشان نمی­دهند. چالش بعد این است که دیدگاه­های مزو و میکرو را در یک چارچوب منسجم از روابط و تعاملات یکپارچه کنیم. این یک کار دشوار و پیچیده است که فراتر از هدف مقاله است. بلکه هدف ارائه مسیر ممکن برای کشف این روابط مزو-میکرو از یک مدل یکپارچه از شاخص­های نوآوری اجتماعی است.

با هدف ارائه تصویری کامل از تعامل بین سطوح مزو و میکرو (زمینه و پویایی) نوآوری اجتماعی، مفهوم رژیم نوآوری اجتماعی (SIR) معرفی شده است. این مفهوم بر مبنای کارهای انجام شده حول مفهوم رژیم رفاه است (بنجامینسن و آندرید، 2015، اسپینگ-اندرسن، 1990). این دیدگاه چارچوب جالبی از اکتشاف شرایط ساختاری را ارائه می­دهد که از طریق آن یک منطقه یک سری آسیب پذیری­ها را ارائه می­کند که مشکلات اجتماعی (موثر و بالقوه) را ایجاد می­کنند.

در واقع، رژیم­های رفاه اقتصادهای پیشرفته مربوط به پویایی بازار و سیاست­های اجتماعی را بررسی می­کنند. تز رژیم­های رفاه به درجه­ای اشاره دارد که در آن افراد یا خانواده­ها در یک استاندارد قابل قبول زندگی بدون توجه به مشارکت آنها در روابط بازار گنجانده شده­اند (اسپینگ-اندرسن، 1990). رژیم­های رفاه یک ساختار نظری (با شواهد تجربی جنجالی) هستند که امکان تحلیل تطبیقی ​​بین واقعیت­های مختلف ملی را فراهم می­کنند که در بیانات مختلف بین دولت، بازار و خانواده تفاوت دارند. تفسیرهای مختلف به الگوهای ارتباط متفاوت منجر می­شوند. بر اساس کار پیشگام اسپینگ-اندرسن (1990) رژیم­های رفاه می­توانند به شرح زیر طبقه­بندی شوند:

(a) رژیم لیبرال، که با درجه بالایی از کالایی­سازی در روابط کار با یک نقش ماندگار در بخش عمومی و خانواده­ها مرتبط است. افراد از زمانی که وارد بازار کار می­شوند، مسئولیت رفاه را دارند و مکانیسم همبستگی بازار است.

(ب) رژیم محافظه کارانه که نقش مهمی از رفاه را به خانواده­ها و نقش ماندگار دولت و بازار می­دهد. خانواده و شرکت­ها به عنوان هسته بیان همبستگی نقش مهمی ایفا می­کنند.

(ج) رژیم سوسیال دموکرات، که در آن رفاه به ساخت نهادهای عمومی مرتبط است و بازار و خانواده­ها نقش ماندگار دارند، جایی که هسته همبستگی دولت است و یک رفتار جهانی برای همه افراد در جامعه وجود دارد.

این اولین طبقه­بندی توسط سایر آثار نظری و تجربی گسترش یافته است و در نتیجه دیگر رژیم­های رفاهی مانند مدیترانه یا سوسیالیست­ها مفهوم­سازی شده­اند (مقدم ثمن و کادرابکوا، 2015a، 2015b).

با توجه به نوآوری­های اجتماعی، رژیم­های رفاه محدودیت­هایی برای توضیح شرایطی دارند که در آن تنوع گسترده­ای از مشکلات اجتماعی که منبع راه حل­های اجتماعی نوآورانه هستند، وجود دارند. همانطور که خواهیم دید، SIRها ممکن است برای توضیح شرایط نوآوری­های اجتماعی با شناسایی الگوهای آسیب پذیری منطقه­ای: اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و زیست محیطی مناسب­تر باشند. تعامل بین این نوع آسیب پذیری­ها، مشکلات اجتماعی را ایجاد می­کند، که بسیاری از آنها اثربخشی قوانین و منابع موجود یک زمینه سازمانی خاص برای حل این مشکلات (ناهنجاری­ها) را زیر سوال می­برند.

همانطور که اشاره شد، هنگامی که یک مشکل اجتماعی به طرز قابل قبولی حل نمی­شود و استانداردهای رفاه لازم برای یک زمینه مشخص را ایجاد نمی­کند، تبدیل به یک ناهنجاری می­شود. یک ناهنجاری یک مشکل مداوم است که عواقب (اثرات) آن غیر قابل تحمل (فعالانه، منفعلانه، موثر یا بالقوه) برای یک قسمت از جریان اصلی است. جریان اصلی روابط بین دولت، جامعه و بازار را برای یک زمینه خاص با توجه به یک پارادایم (مجموعه­ای از قوانین و منابع پایدار که تغییر آن در کوتاه مدت دشوار است) مدیریت می­کند. بنابراین، ناهنجاری نشان دهنده عدم توانایی جریان اصلی در پاسخ مناسب، مؤثر و جامع به استاندارد رفاه پذیرفته شده است.

مفهوم آسیب پذیری مفهومی است که ارتباط نزدیکی به مفهوم ناهنجاری دارد. آسیب پذیری همیشه به یک پاسخ ناکافی به یک مشکل بالقوه شدید (اجتماعی، اقتصادی، نهادی و یا محیط زیستی) اشاره می­کند. از این دیدگاه، آسیب پذیری­ها به طور بالقوه سازنده نوآوری­های اجتماعی هستند. بنابراین می­توان فرض کرد که با شناسایی آسیب پذیری­ها، ناهنجاری­ها (موثر یا بالقوه) به طور غیر مستقیم شناسایی می­شوند.

شکل 4 رویکرد SIR را نشان می­دهد. آسیب پذیری در وسط رویکرد است. آسیب پذیری دینامیک­های میکرو (سازمان­ها) را با شرایط (مناطق) مزو بیان می­کند. یک پل بین این دو سطح از بستر سازمانی ایجاد می­کند. مدل بر اساس فرضیه زیر است:

فرضیه: هرچه آسیب پذیری منطقه­ای بالاتر باشد، احتمال ظهور نوآوری­های اجتماعی بیشتر است.

این فرضیه نشان می­دهد که در زمینه­های سازمانی آسیب پذیر، مشکلاتی که بر انواع گروه­های اجتماعی تاثیر می­گذارند، چند برابر شده و به یکدیگر مرتبط هستند و ظرفیت پاسخگویی جریان اصلی برای یافتن راه حل­های مناسب یکپارچگی اجتماعی بر اساس یک استاندارد پذیرفته شده از بین می­رود. در شرایط آسیب پذیری، مشکلات گیج کننده و متصل به یکدیگر باعث افزایش پیچیدگی (تنوع) می­شوند. این به نوبه خود نیازمند راهکارهای سیستمیکی است که ظرفیت­ها و منابع لازم برای آنها وجود ندارد. بنابراین، وضعیتی رخ می­دهد که در آن برای یک مشکل سیستمیک یک راه حل سیستماتیک در جریان اصلی در دسترس نیست. همانطور که اشاره شد، بستر سازمانی به شیوه­های مختلف به این وضعیت پاسخ می­دهد (نگاه کنید به چرخه نوآوری اجتماعی). واکنش نوآورانه (نوآوری اجتماعی) چند مرحله­ای ادامه می­یابد تا آنکه به یک پاسخ سیستمیک (یکپارچگی تحول آفرین) تبدیل می­شود. در واقع، راه حل­های نوآورانه مختلفی برای یک ناهنجاری وجود دارد که مورد آزمایش قرار می­گیرند. آنها راه حل­های تقسیم شده، جزئی، محلی و تجربی هستند. تنها یک یا یک سیستم یکپارچه از راه حل­ها قادر به مدل سازی و موفقیت در استعمار جریان اصلی و ارائه پاسخ پایدار قابل قبول به ناهنجاری است.

با این حال، میزان آسیب پذیری در همه زمینه­های سازمانی برابر نیست. مناطقی را می­یابیم که آسیب­پذیرتر از دیگر مناطق هستند. هر زمینه سازمانی دارای شرایط آسیب پذیری مختلفی است که از توسعه درونی آنها حاصل می­شود. این چیزی است که ما آن را آسیب پذیری منطقه­ای می­نامیم. آسیب پذیری منطقه­ای یک مفهوم مصنوعی است که بیانگر ادغام انواع آسیب پذیری (اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی) برای یک بستر خاص نهادی است. آسیب پذیری منطقه­ای، امکان مقایسه بین زمینه­های مختلف نهادی (مناطق مختلف) را در محدوده­ای فراهم می­کند که از آسیب پذیری بیشتر به آسیب­پذیری کمتر می­رسد.

این استدلال نشان می­دهد که آسیب پذیری مربوط به تولید ناهنجاری­ها است. بنابراین، هر چه سطح آسیب پذیری منطقه­ای بالاتر باشد، احتمال وقوع ناهنجاری­های در حال توسعه بیشتر است و بنابراین احتمال ایجاد نوآوری­های اجتماعی بیشتر خواهد بود.

چگونه می­توان آسیب پذیری­های منطقه­ای را مشاهده کرد؟

همانطور که شکل 4 نشان می­دهد آسیب پذیری­های منطقه­ای باید بر اساس چهار آسیب پذیری اصلی: اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی مورد بررسی قرار گیرند (برای بررسی اشکال این آسیب پذیری­ها به پیوست 1 مراجعه کنید). این انواع متمایز آسیب پذیری اثرات خاصی را در یک بستر سازمانی مشخص دارند؛ انواع خاص و متفاوتی از مشکلات و اشکال جدایی را برای هر زمینه ایجاد می­کنند. به همین دلیل است که نوآوری­های اجتماعی متنی، کانونی و مقیاس­پذیری دشواری دارند. هر زمینه سازمانی دارای درجه­ای از آسیب پذیری منطقه­ای است و به همین دلیل است که حتی در زمینه­های سازمانی با آسیب پذیری­های منطقه­ای کم، می­توان میزانی از نوآوری اجتماعی را پیدا کرد.

به طور خلاصه، مفهوم پیشنهادی آسیب پذیری منطقه­ای که توسط آسیب پذیری چهار نوعه تشکیل شده است، یک مفهوم مناسب برای درک ظهور نوآوری­های اجتماعی است. بر این اساس، زمینه­های منطقه­ای نباید بر اساس میزان ظرفیت نهادی جریان اصلی برای حفظ یکپارچگی اجتماعی در بلند مدت مطابق پیشنهاد مدل رژیم­های دولت رفاه تفسیر و طبقه­بندی شوند. برعکس، باید شرایط سازمانی را از لحاظ درجه آسیب پذیری، یعنی سطح ناتوانی سازمانی برای پاسخ دادن به پویایی شمول / محرومیت در بلند مدت، درک کنند. عدم توانایی سازمانی جریان اصلی، سناریوهای "مطلوب" برای ظهور نوآوری­های اجتماعی را ایجاد می­کند.

شکل 4: رژیم­های نوآوری اجتماعی - تعامل بین زمینه و پویایی نوآوری­های اجتماعی

چگونه نوآوری­های اجتماعی را می­بینیم؟

با SIR پیشنهادی توصیه می­شود که ابتکارات اجتماعی را با تجزیه و تحلیل ظرفیت­های نوآوری اجتماعی بسیج شده توسط تعدادی از سازمان­ها در سطح منطقه ای (میکرو؛ نگاه کنید به شکل 4) بررسی کنید. به منظور مشاهده این ظرفیت­های نوآوری اجتماعی، مدل اجزا، اهداف، اصول و تاثیر (COPI) مورد استفاده قرار می­گیرد (رهفلد و همکاران، 2015).

این مدل نشان می­دهد که نوآوری­های اجتماعی از طریق سطوح مختلف یکپارچه می­شوند: سطح شبکه­های بازیگر و روابط بین بازیگران، سطح منابع (ترکیبی از چندین نوع مالی، سازمانی، سرمایه تکنولوژیکی، و غیره) و سطح نهادی (سرمایه اجتماعی). در مدل، این ابعاد در آنچه که به عنوان «اجزاء» نوآوری اجتماعی تعریف شده است، یکپارچه شده­اند. این مولفه­ها به شیوه­های مختلف با توجه به «اهداف» نوآوری اجتماعی به یکدیگر ارتباط دارند. همانطور که ذکر شد، نوآوری اجتماعی به دنبال تقویت و بهبود شرایط انعطاف­پذیری گروه­های آسیب پذیر با کاهش آسیب پذیری­های اجتماعی، اقتصادی و یا محیطی آنها می­باشد. این اهداف از طریق پروژه­ها (مجموعه ای از اقدامات و منابع اجرا شده در یک زمان مشخص) توسعه یافته­اند که بر اساس کارایی (درجه ارتباط بین منابع، زمان و تأثیر) و سطوح حکمرانی (درجه شمول جمعیت هدف در فعالیت­های نوآوری اجتماعی) انجام می­شوند. این ابعاد در مدل COPI به عنوان «اصول» نوآوری اجتماعی تعریف شده­اند. در نهایت، مدل نشان می­دهد که این انسجام خاص بین اجزا، اهداف و اصول، نه تنها در سطح اجتماعی (اثر قدرت) بلکه در سطح سازمانی (اثر یادگیری) و در سطح فضایی (اثر مقیاس؛ نگاه کنید به ضمیمه II) "تاثیر" می­گذارد.

پیش از این، استدلال شده است که نوآوری اجتماعی در توسعه خود دارای چهار مرحله است. اکنون پیشنهاد می­شود که برای هر مرحله یک ترکیب متفاوت بین اجزا، اهداف، اصول و تاثیر وجود دارد. به عنوان مثال، برای یک نوآوری آزمایشی اجتماعی، میزان شبکه، کارایی، حکمرانی و تاثیر آن، همانند یک نوآوری اجتماعی در مرحله اکتشافی یا گسترش نیست. به این ترتیب، معنای پویش نوآوری، ارتباط فعال بین مولفه­ها، اهداف، اصول و تاثیر (COPI) و مراحل نوآوری اجتماعی است.

این پویایی نشان می­دهد که نوآوری­های اجتماعی پیش­ران­ها را با توجه به موانعی که باید بر آنها غلبه کنند بسیج می­کند و جفت پیش­ران/ مانع دارای ویژگی­های مختلف با توجه به فاز روند نوآورانه هستند.

دینامیک نوآوری اجتماعی در آنچه که می­توانیم شیوه­های نوآوری اجتماعی بنامیم، ساختار یافته است که به عنوان روش­هایی تعریف شده است که در آن نوآوری­های اجتماعی مداخله می­کنند تا گروه­های اجتماعی آسیب پذیر را در یک استاندارد رفاهی ادغام و توانمند سازند که از جانب یک بستر خاص نهادی قابل قبول است.

در نهایت، همانطور که در شکل 4 نشان داده شده است، رابطه بین سطح مزو و میکرو را می­توان از یک راهرو دو طرفه مشاهده کرد. آسیب پذیری­ها سطح مزو را با سطح میکرو (از بالا به پایین) و میکرو را با سطح مزو (از پایین به بالا) متصل می­کنند. از یک طرف، در سطح مزو (منطقه)، بستر سازمانی دارای سطحی از آسیب پذیری است که موجب مشکلات اجتماعی می­شود، که بعضی از آنها به نا هنجاری تبدیل می­شوند. از سوی دیگر، پویایی نوآوری اجتماعی، در سطح میکرو (سازمان)، مولفه­ها، اهداف، اصول و اثرات را ترکیب می­کند و در اقدامات نوآورانه برای حل این ناهنجاری­ها ساختار یافته است. یعنی یافتن راه حل­های قابل قبول که به دنبال ادغام خود و تبدیل جریان اصلی هستند (ادغام تبدیلی، از پایین به بالا).

یک SIR می­تواند به عنوان ترکیبی از عناصری تعریف شود که زمینه­های منطقه­ای می­توانند برای ایجاد نوآوری­های اجتماعی به عنوان پاسخ به ناهنجاری­ها و آسیب پذیری­های منطقه­ای محیطشان توسعه دهند. آنها می­توانند با توجه به دو متغیر اصلی مورد بررسی قرار گیرند: اول، درجه آسیب پذیری ناشی از ترکیب چهار نوع آسیب پذیری، یعنی اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی. درجه آسیب پذیری، مقایسه زمینه­های مختلف منطقه­ای را امکان پذیر می­سازد. دوم، شیوه­های نوآوری اجتماعی، از جمله نوآوری­های فرهنگی، تکنولوژیکی، سازمانی، قانونی و زیربنایی (کسترو اسپیلا و آنستا، 2015) که نوآوری اجتماعی را بر اساس مدل COPI ایجاد می­کند (رهفلد و همکاران، 2015).

5 جمع­بندی

نوآوری اجتماعی فاقد چارچوب مفهومی و روش شناختی مشترک برای ایجاد سیستمی از شاخص­ها است که قادر به اندازه گیری فرآیندها، محصولات و تاثیر آن باشند.

در این تلاش مفهومی و روش شناختی، پروژه سیمپکت تعریف و تجزیه و تحلیلی را ارائه می­کند که کلیدی برای توسعه شاخص­ها است. بنابراین، نوآوری اجتماعی به عنوان ترکیبی جدید از ایده­ها و اشکال مختلف همکاری شناخته می­شود که از طریق درک و تقویت برخی گروه­های آسیب پذیر در فرآیند یا در نتیجه نوآوری، فراتر از زمینه­های سازمانی موجود می­رود. این تعریف بر بازیگران شناخته شده به عنوان گروه­های آسیب پذیر تمرکز می­کند و پویایی نوآوری­های اجتماعی بر ترکیب این گروه­ها در استانداردهای رفاه است. آسیب پذیری نتیجه عدم کفایت شخصی نیست، بلکه نتیجه موانع سازمانی است که حل مسئله اجتماعی را غیر ممکن می­کند و آسیب پذیری منطقه­ای را افزایش می­دهد. این چیزی است که ناهنجاری می­نامیم. با توجه به اینکه گروه­های حاشیه نشین و آسیب پذیر بسیار ناهمگن هستند (اشکال مختلف محرومیت وجود دارد)، شکل­های شمول اجتماعی نیز ناهمگن هستند. بنابراین، نوآوری­های اجتماعی بر اساس تعریف «پلورالیستیک» هستند. تجزیه و تحلیل نوآوری­های اجتماعی نشان می­دهد که مسیرها و مراحل مختلفی وجود دارد که فرآیندهای نوآوری اجتماعی را در ارتباط با حل اختلالات با استفاده از روش­های مختلف نوآوری اجتماعی توضیح می­دهد.

این مقاله مفهوم رژیم نوآوری اجتماعی را به عنوان شیوه­های استفاده شده در زمینه­های منطقه­ای به منظور توسعه نوآوری­های اجتماعی که به ناهنجاری­ها و آسیب پذیری­های منطقه­ای محیط آنها پاسخ می­دهد، بررسی می­کند. این مدل راهی را برای توسعه شاخص­ها با هدف نشان دادن زمینه­های نوآوری اجتماعی (سطح مزو) و پویایی نوآوری اجتماعی (سطح میکرو) در یک مدل یکپارچه که عنصر هدایت کننده آن اشکال مختلف آسیب پذیری است ارائه می­کند.

مدل رژیم نوآوری اجتماعی به ما کمک می­کند تا شاخص­های نوآوری اجتماعی را به سه روش مختلف هدایت کنیم. اولین مورد اشاره به درک و ارزیابی شرایط زمینه سازمانی دارد. آسیب پذیری منطقه­ای از چهار نوع آسیب پذیری (اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی) تشکیل شده است که دیدگاه واضحی از ناتوانی­های یک زمینه سازمانی برای حل مشکلات اجتماعی بر اساس یک استاندارد رفاه را ارائه می­دهد. این مسیر امکان مقایسه مناطق را با توجه به درجه آسیب پذیری آنها فراهم می­کند که زمینه مناسبی برای ظهور ناهنجاری­ها است. دومین مورد اشاره به درک و ارزیابی پویایی نوآوری اجتماعی در سطح سازمانی دارد تا بتواند شیوه­ها و چرخه­های نوآوری اجتماعی را با توجه به تنوع عوامل نوآورانه ایجاد کند. سرانجام راه سوم درباره درک پویایی یک رژیم نوآوری اجتماعی (با اتصال آسیب پذیری منطقه­ای به پویایی نوآوری­های اجتماعی) برای طراحی سیاست­های عمومی برای ترویج نوآوری­های اجتماعی است.

 

[1] The Individual Approach          

[2] The Organisational Approach      

[3] The Regional/National Approach

[4] European  Commission

[5] cycle

[6] stage

[7] Identification of new/unmet/inadequately met socialneeds;

[8] Development  of new  solutions  in  response  to  these social needs;         

[9] Evaluation of  the  effectiveness of  new  solutions  in meeting social needs

[10] Scaling              up of effective social innovations

[11] Murray  and  colleagues

[12] Prompts, inspirations and diagnoses

[13] Proposals and ideas

[14] Prototyping and pilots

[15] Sustaining

[16] Scaling and diffusion

[17] Systemic change

ارزیابی ، ارزشیابی ، نوآوری اجتماعی ، ارزیابی نوآوری اجتماعی ، استاندارد ایزو ، استاندارد نوآوری ، استاندارد ارزیابی ، ممیزی ایزو ، صدور ایزو ، گواهینامه نوآوری ، گواهینامه ایزو ، شرکت صدور گواهینامه ، شرکت ممیزی ، کارآفرینی اجتماعی، شاخص ارزیابی ، ایزو 56002 ، شرکت brsm

امور آموزش شرکت BRS

تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰

تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱

www.BRSMENA.com

www.BRS.ir

#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی

منبع : https://brs.ir/node/133

ارزیابی پروژه در پروژه های نوآورانه (مدیریت پروژه)

ارزیابی را می‌توان به عنوان بررسی سیستماتیک کیفیت پروژه‌ها، زیر پروژه‌ها، برنامه‌ها، زیر برنامه‌ها و هر یک از عناصر یا اجزای آن‌ها برای ایجاد دانش جدید، حمایت‌ از تصمیم‌گیری، توسعه سازمانی در پاسخ به انتظارات ذینفعان و کمک به ارزش اجتماعی و سازمانی ارائه کرد. ارزیابی از لحاظ نظری و عملی مبتنی بر دستاورد‌ها، رویکرد‌ها و روش‌های شناخته‌شده از علوم اقتصادی، مدیریت، اجتماعی، سیاسی، اداره عمومی، حقوقی و غیره است. رویکرد‌های بین رشته‌ای و سیستمیک باید نقش مهمی را در این حوزه ایفا کنند.

ارزیابی پروژه باید به عنوان یک فرآیند چند مرحله‌ای ارائه شود که در آن برای مثال چهار مرحله زیر می‌تواند وجود داشته باشد: ایجاد ساختار و طراحی فرآیند ارزیابی، جمع‌آوری داده‌ها، تحلیل داده‌های جمع‌آوری‌شده، تدوین نتایج و ارائه توصیه‌ها. مدل‌ها، روش‌ها، تکنیک‌ها و ابزارهای ارزیابی مختلف را می‌توان به مراحل این فرآیند اختصاص داد.

مدل‌ها و روش‌های پایه متعلق به مرحله اول عبارتند از انتخاب نماینده از خانواده مدل‌های منطقی، روش‌های مبتنی بر رویکرد چارچوب منطقی (LFA)، فرا طرح (درک مشترک)، تحلیل SWOT کلاسیک و غیره. در مرحله جمع‌آوری داده‌ها، می‌توان از مصاحبه فردی، نظرسنجی، تحقیق کیفی، مشاهده میدانی، مدل‌های مبتنی بر داده‌ها ثانویه و غیره. در تحلیل داده‌های جمع‌آوری‌شده از تحلیل‌های آماری مختلف، مدل‌های اقتصادی، مطالعه تطبیقی بین گروه‌ها، تحلیل تغییر، سیستم‌های هوشمند ترکیبی و غیره استفاده می‌شود. استفاده از راه حل‌های الهام‌گرفته‌شده از ریاضی و بیولوژی می‌تواند منجر به پیشرفت‌های قابل توجهی در روش‌های ارزیابی و توسعه مدل‌ها شود. محبوب‌ترین مدل‌هایی که از تدوین نتایج ارزیابی پشتیبانی می‌کنند، معمولاً مبتنی بر برآورد‌های تخصصی چند منظوره و تحلیل چند معیاره آماری هستند. روش‌های مفید دیگر می‌تواند شامل بنچمارکینگ (الگو برداری)، تحلیل هزینه-سود و تحلیل اثربخشی هزینه‌ها باشد.

شکل 2: چرخه عمر پروژه و رویکرد‌های ارزیابی

انتخاب رویکرد‌های ارزیابی درست برای مراحل مربوط به چرخه عمر پروژه ضروری است (شکل 2). در مرحله تدوین مفهوم و طراحی پروژه، پروسه‌های ارزیابی توسعه هستند. آزمون مقدماتی قبل از پیاده‌سازی عبارت است از مرحله بهبود، افزایش و استانداردسازی فعالیت‌های پروژه. مرحله پیاده‌سازی مربوط به دستیابی به بلوغ، پایداری بالقوه و پیش‌بینی‌پذیری نتایج پروژه (کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت) است که می‌تواند با استفاده از پروسه‌های ارزیابی تراکمی مورد مطالعه قرار بگیرد.

به‌کارگیری ارزیابی توسعه‌ای از ایجاد نوآوری اجتماعی و آگاهی عمومی در حین پیاده‌سازی فرآیند‌های ارزیابی به گونه‌ای انعطاف‌پذیر پشتیبانی می‌کند و منطبق بر محیط آشفته و تغییرات پویای پروژه‌های ارزیابی‌شده است. در مقابل سیستم‌های ارزیابی تکوینی، سیستم‌های توسعه‌ای نه تنها قادر به تشکیل و تصحیح پروژه‌های ارزیابی‌شده هستند، بلکه همچنین خود نظارتی را تضمین می‌کنند.

ارزیابی ، ارزیابی پروژه ، ارزیابی نوآورانه ، ارزیابی نوآوری ، ارزشیابی پروژه ، سنجش عملکرد ، ارزیابی سیستم ، مدیریت پروژه ، سیستم ارزیابی ، ارزیابی توسعه ای ، استاندارد پروژه ، استاندارد نواوری ، ایزو 56002 ، شرکت BRSM

امور آموزش شرکت BRS

تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰

تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱

www.BRSMENA.com

www.BRS.ir

#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی

منبع : https://brs.ir/node/132