بیکران راهکار سعادت

ثبت و صدور گواهینامه های بین المللی استاندارد

بیکران راهکار سعادت

ثبت و صدور گواهینامه های بین المللی استاندارد

استاندارد ISO 14001 و عملکرد زیست‌محیطی

ISO 14001 و عملکرد زیست‌محیطی

ISO 14001 در ارتقاء تجارت بین‌المللی مفید در نظر گرفته شده است و شامل منافع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست‌محیطی متعدد دیگری نیز است . ISO 14001 شرایط مربوط به یک رویکرد ساختارمندتر نسبت به فرآیندهای مدیریت زیست‌محیطی داخلی را به سازمان‌ها اعلام می‌کند (ISO 14001:2015). از این حیث، ISO 14001 به جای نتایج، فرآیندها را هدف قرار می‌دهد. اما با وجود چرخۀ بهینه‌سازی مستمر ISO 14001 ، عملکرد زیست‌محیطی بهتر معمولاً به عنوان پیامد غیرمستقیم فرآیند پیاده‌سازی EMS معرفی می‌شود . به ویژه، انتظار می‌رود که شرکتهایی که از EMS استفاده می‌کنند به "حداقل سطح عملکرد زیست‌محیطی"  دست یابند. این نکته می‌تواند یک محرک برای برخی از شرکتها در استفاده از EMS باشد، هرچندکه سطوح خاصی از عملکرد زیست‌محیطی در استاندارد ایزو 14001 مجاز شمرده نمیشود.ایزو 14001 دستورالعمل‌ها و شرایط پیاده‌سازی، حفظ و بهبود فرآیندهای مدیریت داخلی زیست‌محیطی را برای شرکت‌ها تهیه کرده است. لذا، اثربخشی ایزو 14001 معادل با اثربخشی عملکرد زیست‌محیطی نیست. بلکه، بهبود عملکرد زیست‌محیطی به عنوان تاثیر غیرمستقیم استفاده از یک EMS نتیجه‌بخش از طریق چرخۀ بهینه‌سازی مستمر آن در نظر گرفته می‌شود.

 تاثیرات عملکرد نمادین و اصولی اتخاذ ایزو 14001

مطالعات قبلی متوجه شده‌اند که دلایل اتخاذ ایزو 14001 با منافع عملکرد نمادین و اصولی در ارتباط هستند، منافعی که می‌توان گفت از جهت‌گیری بیرونی یا داخلی برخوردارند. منافع نمادین در وهلۀ اول راجع به مشروعیت بیرونی مثلاً از طریق برندینگ یا بازاریابی شرکت هستند (به مقالۀ فرون-ویلچز، 2016 مراجعه کنید) که به ذینفعان بیرونی "گوشزد می‌کنند" که این شرکت با یک روش که برای محیط زیست بی‌خطر است و با رعایت تمام قواعد مربوط به محیط زیست مشغول به کار است . در این اثنا، منافع اصولی بر بهبود کارآیی‌های عملیاتی داخلی و پیامدهای عملکرد متعاقب تمرکز دارند .

در مورد SMEها، مولفه‌های عملکرد اصولی و نمادین کاملاً مشخص هستند. مثلاً، هرچندکه برخی بر عملکرد زیست‌محیطی به عنوان خروجی‌های متمایز شرکتی مانند مدیریت انرژی تمرکز دارند ، ولی سایرین بر نیازها و انتظارات ذینفعان بیرونی ، فعالیت در شبکه  یا افزایش سهم بازار  تمرکز دارند. علاوه براین، مولفه‌های فرهنگی-شناختی داخلی مانند رفاه کارمندان، روال‌های عادی زیست‌محیطی، غرور و آگاهی  نیز در بهبود عملکرد زیست‌محیطی در SMEها حائز اهمیت هستند. به نظر می‌رسد که یک رابطۀ متقابل بین استدلال نمادین اتخاذ ایزو 14001 که از بیرون تحریک می‌شود (یا به عبارتی، مدل مبتنی بر مشروعیت) و استدلال اصولی که از درون تحریک می‌شود (یا به عبارتی، مدل ابزاری) وجود دارد . برای این منظور، آهرنز و خلیفه (2015) به جای اینکه با این نوع مولفه‌ها به عنوان مولفه‌هایی که از لحاظ مفهومی متفاوت هستند، رفتار کنند ثابت کرده‌اند که مشروعیت و عملکرد در مورد "کنترل‌های مدیریت مرتبط با اعتباربخشی" مانند استانداردهای ایزو مکمل یکدیگر هستند. دلیل این امر این است که اتخاذ ایزو 14001 به عنوان یک تصمیم با جهت‌گیری بیرونی به صورت غیر مستقیم کیفیت پیامدهای عملکرد در سطح شرکت را مثلاٌ از لحاظ رونق کسب و کارها یا بهبود فرآیندها و رویه‌های داخلی ارتقا می‌بخشد. مثلاً، نمادگرایی می‌تواند بخشی از یک شبکۀ صنعتی بزرگ‌تر باشد که بر اتخاذ ایزو 14001 و عملکرد زیست‌محیطی آتی یک SME تاثیر می‌گذارد. علاوه براین، می‌توان به تاثیرات نمادین گسترده‌تر به عنوان یک تصمیم با جهت‌گیری داخلی نیز دست یافت . 

مقاله ایزو ۱۴۰۰۱ ، استاندارد ایزو ۱۴۰۰۱ ، گواهینامه ایزو ۱۴۰۰۱ ، ایزو ۱۴۰۰۱ ، سیستم ایزو ۱۴۰۰۱ ، طراحی سیستم ایزو ، ممیزی ایزو ۱۴۰۰۱ ، اخذ ایزو ۱۴۰۰۱ ، شرکت معتبر ایزو ، گواهینامه معتبر ایزو ، شرکت استاندارد ، چگونگی اخذ ایزو ، شرکت brsm

امور آموزش شرکت BRS

تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰

تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱

www.BRSMENA.com

www.BRS.ir

#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی

منبع : https://brs.ir/node/139

چرا استانداردهای ایمنی غذا مانند ایزو 22000 نیاز امروزه جامعه ما هستند؟

بحران‌های شدید غذایی از گذشته مانند بیماری جنون گاوی یا آلودگی شیرخشک بچه به ملامین ، همراه اخباری که مدام بیان می‌کنند در بازار محصولاتی وجود دارد که مصرف آنها ممکن است باعث آسیب به مصرف‌کنندگان شود، زیاد شده است. علاقه جامعه امروز به آگاهی از هر آنچه مربوط به ایمنی مواد غذایی است، رو به رشد است. استاندارد بین المللی غذا یا FS  به هر مشکلی مربوط به بهداشت و مضر بودن مواد غذایی که به دست مصرف‌کنندگان می‌رسد، اشاره دارد. انتظار می‌رود مواد غذایی "ایمن" بوده و بنابراین عاری از آلاینده‌هایی باشد که ممکن است تهدیدی برای سلامتی باشند. با توجه به این هدف، استاندارد بین‌المللی غذا یا FS جنبه‌ای از کیفیت مواد غذایی است .

طی دهه‌های گذشته، صنایع غذایی در کشورهای توسعه یافته تمرکز فزاینده‌ای از خرده‌فروشان را تجربه کرده‌اند که برندهای خصوصی آنها نیز به تدریج سهم بازار را بدست آورده‌اند. خرده فروشان، به عنوان بقیه اعضای زنجیره غذایی، وظیفه دارند با "مراقبت دقیق" وضع شده توسط قانون برای تضمین FS عمل کنند. علاوه بر این، این بنگاه‌ها به عنوان ابزاری برای تمایز و به دست آوردن شهرت در بازار، به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها توجه فزاینده‌ای کرده‌اند، که این امر تعهد آنها به FS را نیز تقویت کرده است.

در این زمینه، خرده‌فروشان با جلوگیری از خطرات محصولات معیوب که ممکن است به برند یا چهره شرکت آنها آسیب برساند، با یک نیاز جدی روبرو شده‌اند. آنها برای دستیابی به این هدف، استانداردهای کیفیت خویش را بر تأمین‌کنندگان نیز تحمیل کرده‌اند که نیاز به صدور گواهینامه شخص ثالث پیروی از آن استانداردها دارند.

به این ترتیب، استانداردهای خصوصی در زنجیره‌های ارزش غذایی مواد غذایی جهان، از جمله به عنوان مثال BRC (استاندارد جهانی خرده فروشی بریتانیا) وFS (استاندارد بین المللی غذا)، به طور پیوسته از اهمیت فزاینده‌ای برخوردار می‌شوند(هنسون و همفری، 2009). این استاندارد پیچیده‌تر و دقیق‌تر از استانداردهای دولتی است. سردرگمی ناشی از افزایش استانداردها، استاندارد ISO را به وجود آورد تا استانداردی را برای مدیریت سیستم ایمنی مواد غذایی(FSMS) طراحی کند که هدف آن هماهنگی موارد موجود است (سگریو، 2007) طراحی "ISO 22000: 2005 سیستم‌های مدیریت ایمنی مواد غذایی" برای هر سازمان در زنجیره مواد غذایی". ایزو 22000 الزامات مربوط به FSMS را مشخص می‌کند و مطابق با آن، یک سازمان در بازار مواد غذایی باید توانایی خود در کنترل خطرات مربوط به ایمنی مواد غذایی را نشان دهد تا مواد غذایی تولید آن در زمان مصرف انسان ایمن باشد.

از آنجا که این خطرات ممکن است در هر نقطه از کل زنجیره غذایی، از مزرعه تا محل مصرف وجود داشته باشد، کنترل ایمنی یک مسئولیت مشترک است که همه شرکت‌کنندگان را در بر می‌گیرد. به همین دلیل است که دامنه این استاندارد شامل تمام اپراتورهای درگیر در تولید، فرآوری، بازاریابی و فروش محصولات غذایی (اعم از برای مصرف انسان یا خوراک دام) به همراه پیمانکاران فرعی مربوط به آنها می‌شود.

الزام به رسمیت‌شناختن که توسط گواهینامه ISO 22000 ارائه شده است، جذابیت این استاندارد را برای دارندگان خود برای نشان دادن تعهد خود نسبت به FS در سطح بین المللی افزایش می‌دهد و از این طریق به تقویت FS در سراسر جهان کمک می‌کند.

استاندارد غذا ، ایمنی غذا ، ایزو 22000 ، fsms ، haccp ، استاندارد صنعت غذا ، گواهینامه ایزو 22000 ، نیاز به ایزو 22000 ، اهمیت استاندارد غذا ، سیستم ایزو 22000 ، مشاوره ایزو 22000 ، گواهینامه ایزو ، اخذ استاندارد 22000 ، طراحی استاندارد ایمنی غذا ، بزرگترین شرکت ایزو ، معتبر ترین شرکت ایزو ، گواهینامه معتبر ایزو ، شرکت brsm


امور آموزش شرکت BRS

تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰

تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱

www.BRSMENA.com

www.BRS.ir

#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی

منبع : https://brs.ir/node/138

سه چشم انداز برای ارزیابی نوآوری­های اجتماعی


با وجود تقاضای قوی از سوی نهادهای سیاستگذاری، توسعه شاخص­های نوآوری هنوز یک وظیفه در انتظار تحقق است. این به این دلیل است که هنوز هیچ توافق جامعی در مورد نوآوری اجتماعی که عامل تعیین کننده آن هستند و مناسب­ترین روش­های اندازه گیری و ارزیابی نوآوری­های اجتماعی و معیارهای مورد نیاز برای این منظور هستند وجود ندارد.

 

 

به رغم توسعه ضعیف مدل­های اندازه گیری نوآوری اجتماعی، سه مدل وجود دارد که می­تواند در ادبیات دانشگاهی و نهادی مشخص شود که به دنبال ایجاد سیستم شاخص­های نوآوری اجتماعی هستند: رویکرد فردگرا، رویکرد سازمانی و رویکرد منطقه­ای / ملی (آنستا و همکاران، 2016b).

2.1 رویکرد فردی[1]

بسیاری از نویسندگان، کارآفرینی اجتماعی را به عنوان بعد نوآوری اجتماعی در نظر می­گیرند (الیس، 2010، جان و همکاران 2000، آلورد و همکاران 2003، مکلین و همکاران، 2013) و کارآفرینان اجتماعی را به عنوان نوآور اجتماعی شناسایی می­کنند (کمیسیون اروپا، 2013). به این ترتیب، مطالعات به توسعه شاخص­های نوآوری اجتماعی مرتبط با ارزیابی ویژگی­ها، انگیزه­ها و زمینه­هایی که کارآفرینان اجتماعی فعالیت­های خود را توسعه می­دهند تمایل دارند (زهرا و همکاران، 2009). این کارها هم بر روی مطالعات موردی تمرکز دارند (سن، 2007) و هم تحلیل­های مقایسه­ای در سطح سرزمینی بر اساس مانیتور کارآفرینی اجتماعی (هاردینگ، 2006، OECD/کمسیون اروپا، 2013).

2.2 رویکرد سازمانی[2]

از دیدگاه فردگرایان متفاوت است، این رویکرد به سازمان­ها کمک می­کند تا زمینه­های نوآوری­های اجتماعی را درک و ارزیابی کنند (سینرجیاک، 2013؛ کمیسیون اروپا، 2012). در این چارچوب، مطالعات پیرامون هیبریدیاسون و نوآوری اجتماعی (ساختارهای ترکیبی در شرکت­ها، سازمان­های غیر دولتی و بخش دولتی) که ظهور و حکمرانی مدل­های تجاری جدید را برجسته می­کنند منافع و اهداف اجتماعی را هدف قرار می­دهند (باتیلانا و همکاران، 2012، گرسل، 2012 ؛ گروس، 2014؛ پستوف، 2015؛ ترستریپ و همکاران 2015). در رویکرد سازمانی، مطالعاتی که توسعه ظرفیت سازمانی برای نوآوری اجتماعی را برجسته می­کنند نیز یافت می­شوند (کسترو اسپیلا و آنستا، 2015). در این راستا، پروژه آزمایشی RESINDEX (شاخص نوآوری منطقه­ای اجتماعی، سینرجیاک، 2013) یک مدل مبتنی بر ظرفیت جذب سازمان را توسعه می­دهد. این مدل ارائه دهنده یک سیستم شاخص است که اجازه تمایز بین ظرفیت بالقوه و تحقق یافته برای نوآوری اجتماعی در چهار نوع سازمان­های منطقه­ای: شرکت­ها، سازمان­های غیر دولتی، دانشگاه­ها و مراکز تحقیقاتی را می­دهد. این مدل همچنین ویژگی­های پروژه­های نوآوری اجتماعی را که توسط این سازمان­ها طراحی شده است بررسی می­کند و نتایج به دست آمده در سطوح منطقه­ای و سازمانی (سینرجیاک، 2013) را مورد بحث قرار می­دهد.

2.3 رویکرد منطقه­ای / ملی[3]

در نهایت مهم است که جنبش را ارتقا یافته توسط سیاست گذاران اروپایی بدانیم که نیاز به توسعه شاخص­های نوآوری اجتماعی در مقیاس بین­المللی (منطقه­ای / ملی) دارد، که داده­ها را از منابع مختلف اروپایی ادغام می­کند تا مجموعه­ای از شاخص­های قابل مقایسه و قابل قبول بدست آورد ( کرول و همکاران، 2014). در این راستا، پروژه FP7 اروپا TEPSIE یک مدل برای اندازه­گیری نوآوری اجتماعی را ایجاد کرده است. این مدل سه سطح اندازه­گیری را مشخص می­کند: (a) شرایط چارچوب؛ (ب) فعالیت کارآفرینی؛ (c) نتیجه و خروجی خاص زمینه؛ و نتایج حاصل از اندازه­گیری نوآوری اجتماعی را مورد بحث قرار می­دهد (کرلو و همکاران، 2014).

3.2 تاثیرات اجتماعی چگونه اتفاق می­افتد؟

نوآوری اجتماعی را می­توان به عنوان یک روند چرخه­ای درک کرد. مفهوم چرخه حاکی از آن است که توسعه فعالیت نوآورانه از طریق مراحل مختلف پی در پی ضروری است تا فرآیند نوآورانه صورت گیرد (کمیسیون اروپا، 2013؛ سانتوس و همکاران، 2013؛ مولگان، 2006).

تنها چند مورد مطالعه در تجزیه و تحلیل چرخه­های نوآوری اجتماعی در ادبیات موضوع وجود دارد، در حالی که مدل­های پیشنهادی در تعداد مراحل متفاوت هستند. به عنوان مثال، با توجه به کمیسیون اروپا[4] (2013: 6)، چرخه[5] نوآوری اجتماعی شامل چهار مرحله[6] پی در پی است، که در آن افزایش نوآوری اجتماعی مرحله نهایی و یکی از اهداف اصلی نوآوری اجتماعی است.

• شناسایی نیازهای اجتماعی جدید / برآورده نشده / به میزان کافی برآورده نشده؛[7]

• توسعه راه حل­های جدید در پاسخ به این نیازهای اجتماعی؛[8]

• ارزیابی اثربخشی راه حل­های جدید در برآورده ساختن نیازهای اجتماعی؛[9]

• تقویت نوآوری­های اجتماعی موثر.[10]

موری و همکارانش[11] (2010) یک چرخه زندگی شش مرحله­ای را پیشنهاد می­کنند که در آن ایجاد تغییر سیستمیک هدف نهایی یک نوآوری اجتماعی است (شکل 2):

• الزامات، الهام گرفتن و تشخیص[12]: در این مرحله، عواملی که نیازمند نوآوری اجتماعی هستند، ساختار می­یابند.

• پیشنهادها و ایده­ها[13]: در این مرحله، ایده­ها و پیشنهادهای راه حل مشکل مشخص شده، ساختار می­یابند.

• نمونه­سازی و طرح­های آزمایشی[14]: در این مرحله، ایده­ها از فرایند نمونه­سازی و تجربه­های آزمایشی اجرا می­شوند.

• پایداری[15]: در این مرحله، پشتیبانی به منظور ارائه پایداری (شرکت­ها، پروژه­ها، آزمایشگاه­ها، و غیره) مورد توجه قرار می­گیرد.

• مقیاس بندی و انتشار[16]: در این مرحله، آنچه که دنبال می­شود، پرورش نوآوری­ها، انتشار نتایج و تسهیل نوآوری از طریق تقلید است.

• تغییر سیستمیک[17]: این مرحله نهایی نوآوری اجتماعی است و نوآوری اجتماعی را در یک سیستم تعاملی با دیگر نوآوری­ها و سایر اقدامات اجتماعی وارد می­کند. تغییر سیستمیک معماری را پیشنهاد می­کند که از دیگر نوآوری­ها پشتیبانی می­کند (برای بررسی انتقادی، ترستریپ و همکاران، 2015).

شکل 2. شش مرحله نوآوری اجتماعی (موری و همکاران، 2010)

همانطور که از مدل­های مشخص شده می­توان برداشت کرد چرخه­های نوآوری اجتماعی را از منظر نوآوری موفق با تاکید بر ظرفیت پرورش به عنوان یکی از مهمترین معیارهای موفقیت توصیف می­کنند. به بیان دیگر، نویسندگان یک چرخه زندگی را پیشنهاد می­کنند که نوآوری اجتماعی را به عنوان یک فرآیند باز تعبیر می­کند. چنین رویکردی پیش­ران­ها را به موانع با این هدف نهایی مرتبط می­سازد که نوآوری را در جریان اصلی زمینه سازمانی که نوآوری تولید می­شود، استقرار دهد. بر اساس این طرح، پرورش نوآوری­های اجتماعی تنها یک اثر خارجی است، به خودی خود نه یک هدف و نه معیاری از موفقیت است.

در نظر گرفتن شکست نوآوری اجازه طراحی سیاست­های مناسب برای لحظات مختلف روند نوآورانه را می­دهد. این امر مخصوصا مهم است زیرا هر فاز در روند توسعه شامل موانع مختلفی است و نیاز به ظرفیت­های (پیش­ران­های) مشخص برای غلبه بر موانع مربوطه دارد. طرح پیشنهاد شده از مجموعه­ای از مفروضات شروع می­شود:

فرضیه 1: نوآوری­های اجتماعی زمینه خاصی دارند، یعنی در حوزه­های نهادی تعیین شده تولید می­شوند. زمینه­ها بیانگر شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی هستند که نتیجه یک مسیر خاص و درونزای توسعه منطقه­ای هستند. بسترهای نهادی، به منظور مدیریت و حل مشکلات متمایز (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی) در چارچوب یک جریان اصلی خاص که به مجموعه منابع و دانش بستر نهادی مربوط می­شود عمل می­کند. بنابراین، جریان اصلی به عنوان یک پارادایم (شبکه­ای از سیاست­ها با یک جامعه معرفتی) عمل می­کند که یک دیدگاه هژمونیک را در خصوص مشخص کردن مسائل و راه حل­های ممکن برای حل آنها به شیوه قابل قبول برای یک استاندارد رفاهی خاص به اشتراک می­گذارد.

فرض 2: نوآوری­های اجتماعی حول راه حل مشکلات اجتماعی شکل نمی­گیرند، بلکه حول حل و فصل ناهنجاری­ها شکل می­گیرند. یک ناهنجاری، نوعی از مشکل اجتماعی را بیان می­کند که نمی­تواند با منابع و دانش موجود در جریان اصلی حل شود. بنابراین، ناهنجاری به عنوان نقطه منشاء یک نوآوری اجتماعی بیان می­شود، یعنی یک مسئله اجتماعی که خلاصه تغییراتی است که در یک بستر خاص نهادی از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی منفی تلقی می­شوند و جریان اصلی نمی­تواند آن را حل کند. همه مشکلات اجتماعی، ناهنجاری نیستند. به طور کلی، جریان اصلی راه حل­های قابل قبولی را برای انواع مشکلات اجتماعی ناشی از پویایی شمول / محرومیت تولید شده در بستر نهادی ارائه می­دهد. میزان پذیرش راه حل بستگی به زمان و زمینه سازمانی دارد. یک ناهنجاری چنین است، تا زمانی که یک وضعیت مداوم از محرومیت (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نهادی، فن آوری و غیره) وجود دارد برای بخش مربوطه از زمینه سازمانی غیر قابل قبول است. ناهنجاری برای یک یا چند گروه اجتماعی مختلف آسیب پذیری ایجاد می­کند. بدین ترتیب، هرچه اختلاف در میزان اختلال گروه­های اجتماعی که ناشی از ناهنجاری است بیشتر باشد، اثر منفی آن بیشتر خواهد بود، یافتن راه حل­های نوآورانه دشوارتر خواهد بود و فوریت پیدا کردن این راه حل­ها بیشتر خواهد شد.

فرض 3: نوآوری­های اجتماعی با جستجوی پایداری فرآیندها و اثرات آنها هدایت می­شوند. پایداری باید به عنوان برداری در نظر گرفته شود که به دنبال تثبیت راه حلی نوآورانه در بلندمدت است که علل و اثرات یک ناهنجاری را اصلاح می­کند. اصل تنظیم این بردار، انتظار تبدیل راه حل­های نوآورانه به بخشی از روال در جریان اصلی یک زمینه سازمانی خاص است. این نشان می­دهد که نوآوری­های اجتماعی در پایداری خود به دنبال متوقف کردن نوآوری اجتماعی بودن هستند. هنگامی که یک نوآوری اجتماعی در جریان اصلی ادغام می­شود، این کار را از لحاظ یکپارچگی عملی انجام می­دهد، یعنی یک تبدیل با یکپارچگی که پارادایمی را تغییر می­دهد که حالا راه حل­های عادی پیدا کرده است. در یکپارچگی عملکردی، آنچه که در گذشته ناهنجاری بوده است، اکنون یک مشکل اجتماعی است که جریان اصلی جدید، راه حل­های قابل قبولی برای آن دارد.

فرض 4: نوآوری­های اجتماعی یک مسیر خطی به سمت ادغام عملکردی دارند. اصل تنظیم این بردار خطی رابطه معکوس بین جفت کننده پیش­ران / مانع است. نوآوری­های اجتماعی که به عنوان یک فرآیند تکاملی در نظر گرفته می­شوند، یک ناهمگونی صلاحیت را برای غلبه بر انواع موانع ایجاد می­کند که حتی می­­تواند باعث شود نوآوری اجتماعی شکست بخورد. درک نوآوری اجتماعی در قالب یک چرخه به ما این امکان را می­دهد که پیش­ران­های لازم برای ارتقاء نوآوری­ها را برای ارتقای نوآوری­ها با توجه به لحظات مختلف توسعه آنها درک کنیم، چیزی که سیاست­گذاری را به سمت توسعه زمینه­های کشف راه حل­های نوآورانه برای ناهنجاری­های زمینه سازمانی، هدایت می­کند.

با توجه به این فرضیه­ها، یک مدل چرخه نوآوری اجتماعی با توجه به چهار مرحله اصلی پیشنهاد شده است. هر فاز، نشان دهنده ارتباط بین پیش­ران، مانع و تاثیر است. همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است، این طرح دو زمینه مختلف نهادی را پیشنهاد می­دهد (زمینه نهادی 1 و 2). در چارچوب اول ما چرخه نوآوری اجتماعی (مدل خطی) را توضیح می­دهیم که از ناهنجاری ایجاد شده در یک جریان اصلی (1) به سمت ادغام راه حل­های نوآورانه در جریان اصلی جدید (2) می­رود. این به معنی تغییر جریان اصلی به وسیله تأثیر گسترده یک نوآوری اجتماعی است. برای هر فاز درون مدل خطی پیشنهاد شده است که پیش ران­ها (D) و موانعی (B) وجود دارند. در انتهای بالای تصویر، پیشنهاد شده است که یک نوآوری اجتماعی که در قالب سازمانی 1 ایجاد شده است، می­تواند به قالب سازمانی 2 منتقل شود. این طرح نشان می­دهد که تقویت یک نوآوری اجتماعی یک اثر خارجی است و هدف اصلی نوآوری اجتماعی حل و فصل (تعامل با آن در طول کل چرخه) و ادغام یک راه حل نوآورانه در جریان اصلی و تغییر آن توسط استقرار است.

ناهنجاری

یک ناهنجاری (A) بیانگر نوعی از مشکل اجتماعی است که نمی­تواند با منابع و دانش موجود در جریان اصلی حل شود. در طرح پیشنهادی، ناهنجاری به عنوان نقطه منشاء یک نوآوری اجتماعی بیان می­شود، یعنی یک مشکل اجتماعی که موجب آسیب پذیری (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی) می­شود که جریان اصلی پاسخ­های مناسبی برای آن ندارد. یک مشکل اجتماعی تا زمانی مشکل باقی می­ماند که پایدار باشد و موجب ایجاد آسیب پذیری برای یک یا چند گروه اجتماعی مختلف شود. بدین ترتیب، هرچه اختلاف در میزان اختلال گروه­های اجتماعی که ناشی از ناهنجاری است بیشتر باشد، اثر ناهنجاری بیشتر خواهد بود، یافتن راه حل­های نوآورانه دشوارتر خواهد بود و فوریت پیدا کردن این راه حل­ها بیشتر خواهد شد.

پاسخ­های نهادی (جریان اصلی 1)

سه نوع پاسخ به یک ناهنجاری وجود دارد: (الف) عدم پاسخ. این به این معنی است: زمینه سازمانی به مشکلات آسیب پذیری ناشی از ناهنجاری پاسخ نمی­دهد و اجازه می­دهد مشکل باقی بماند (این گزینه مربوط به هزینه­های عدم اقدام است)؛ (ب) پاسخ ناکافی. این به این معنی است: زمینه سازمانی به ناهنجاری با منابع و معیارهای نامطلوب حل برای مسائل اجتماعی پاسخ می­دهد و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد هرچند برخی از تاثیرات آن ممکن است کاهش یابد (این گزینه مربوط به عدم تقارن دانش و هزینه­های عمل است)؛ (ج) پاسخ نوآورانه. زمینه سازمانی پاسخ جدیدی به این ناهنجاری می­دهد.

شکل 3. چرخه عمر نوآوری اجتماعی

بنابراین، نوآوری اجتماعی می­تواند تاثیر مشکل را کاهش دهد و شرایطی را که با تولید ناهنجاری مرتبط هستند، حل کند و پیامدهای آن را کاهش دهد. با این حال، پاسخ­های نوآورانه در هر مرحله از نوآوری اجتماعی ممکن است به دلیل مقاومت زمینه (اجتماعی، نهادی، اقتصادی، فرهنگی و غیره) ناکام شوند. به این ترتیب، سه نوع شکست در پاسخ (حل و فصل) یک ناهنجاری مشخص می­شود.

(a) شکست در اثر عدم اقدام: زمانی که زمینه سازمانی پاسخی به ناهنجاری نمی­دهد و مشکل افزایش و توسعه می­یابد. این شکست با موانع نوع 1 مرتبط است (B1، شکل 3).

(ب) ناکامی در اثر ناکافی بودن: زمانی که زمینه سازمانی پاسخی غیر نوآورانه ارائه می­دهد که برای حل ناهنجاری ناکافی است. این شکست با موانع نوع 2 مرتبط است (B2، شکل 3).

(c) شکست از طریق نوآوری: هنگامی که زمینه سازمانی یک واکنش نوآورانه (نوآوری اجتماعی) را ارائه می­دهد که برای حل ناهنجاری مناسب است، اما فرآیند نوآورانه در غلبه بر موانع تحمیل شده توسط بستر سازمانی موفق نمی­شود. این شکست بسته به فازی که روند نوآوری اجتماعی در آن قرار دارد (B3، B4، B5، B6 و B7، شکل 3) موانع مختلفی دارد.

نوآوری پیشگام اجتماعی

این مرحله از نوآوری اجتماعی با فرآیند تفسیر واگرا و پیشنهاد همگرای ایده­های نوآورانه برای طراحی یک راه حل پایدار مشخص می­شود. پیشوند "proto" نشان می­دهد که این یک نوآوری اجتماعی در قالب بالقوه آن است. این مرحله فعالیت بازتابنده در شرایطی است که در آن ناهنجاری تولید و تکثیر می­شود و بر روی گروه­های آسیب پذیر اثر می­گذارد. در این مرحله، سازمان­ها عمدتا سه نوع ظرفیت را بسیج می­کنند: (الف) ظرفیت تفسیر و کسب دانش ناهمگن؛ (ب) ظرفیت ادغام دانش و مدل سازی ایده­ها (طراحی)؛ (ج) ظرفیت ارتباط با ذینفعان (در شکل 3، این پیش­ران­ها به عنوان D1 شناخته می­شوند). اثرات اصلی که در این مرحله انتظار می­رود، مربوط به مدل­سازی راه حل­ها، طراحی مفهومی و روش شناختی، توسعه شبکه با گروه­های آسیب پذیر و سایر سازمان­هایی است که با همین ناهنجاری سر و کار دارند تا بتوان فرضیه­های علّی و راهکارهای نوآورانه را شناسایی کرد.

در این مرحله، نمونه آزمایشی از ایده­های بالقوه موثر برای حل مسئله اجتماعی که نشان دهنده یک ناهنجاری است، غالب می­شوند. وقتی که نوآوری­های آزمایشی نمی­توانند ایده­ها را مدلسازی کنند و به فاز اکتشاف و آزمایش بپردازند (در شکل 3، این موانع به عنوان B3 شناخته می­شوند)، شکست می­خورند. این شکست خلاقانه است.

نوآوری اجتماعی اکتشافی

فاز اکتشافی با اجرای فرایندهای آزمایش مشخص می­شود. نوآوری اجتماعی در مرحله قبل مدل سازی شده و مورد آزمایش قرار گرفته است. این فاز تست بازگشتی فرضیه علی و راه حل نوآورانه در یک سیستم عملی و برنامه ریزی است. در این مرحله از آزمایشات اجتماعی، سازمان­ها اساسا سه نوع ظرفیت را بسیج می­کنند:

(الف) ظرفیت اکتشاف و بازسازی دانش به دست آمده؛ (ب) ظرفیت ارزیابی و ساماندهی؛ (ج) ظرفیت ارتباط با ذینفعان. نوآوری­های اجتماعی می­توانند دوره طولانی را در این مرحله تجربی ایجاد شواهد نوآورانه بدون توانایی مدل­سازی نوآوری اجتماعی باقی بمانند. با این حال، در این مرحله آزمایشی، با تعامل (ایده­ها، شیوه­های جدید و اثرات خارجی) تفاوت­هایی ایجاد می­شود که می­تواند به سایر ایده­های ابتکاری (نوآوری­های اجتماعی آزمایشی) منجر شود. این مرحله می­تواند به عنوان نوآوری اجتماعی در نظر گرفته شود، زیرا آزمایش­های اجتماعی انجام شده­اند و بنابراین سطحی از تاثیر و توانمند سازی گروه­های آسیب پذیر وجود دارد. نوآوری­های کاوشی اجتماعی هنگامی رخ می­دهند که نمی­توانند بر موانعی که مانع انتقال از آزمایش به مدل سازی نوآوری­های اجتماعی هستند غلبه کنند (در شکل 3 این موانع به عنوان B4 شناخته می­شوند).

نوآوری اجتماعی فراگیر

این مرحله با اجرای پیشرفت­های مداوم در مدل نوآوری اجتماعی مشخص می­شود. نوآوری در حال حاضر مدل­سازی، آزمایش و ارزیابی شده است. این فاز مبتنی بر نوآوری افزایشی است. در این مرحله، مجموعه­ای از شواهد تجربی در یک مدل آزمایش شده یکپارچه شده است که می­تواند منابع را به ظرفیت تبدیل کند. نوآوری­های افزایشی نه تنها ناهنجاری را توضیح می­دهند (تفسیر واگرا)، بلکه راه­هایی برای مداخله (روش­های همگرا) را برای رفع ناهنجاری چه از ریشه و یا کاهش برخی از عواقب آن ارائه می­دهند. ویژگی این مرحله، گسترش راه حل­ها است، یعنی، اجرای منظم نوآوری در مشکلات با ماهیت مشابه در زمینه مشابه (مقیاس بزرگ؛ سانتوس و همکاران، 2013). در این مرحله سازمان­ها ظرفیت­های زیر را بسیج می­کنند: (a) ظرفیت بهره­برداری دانش؛ (ب) ظرفیت­های انتشار اجتماعی و نهادی؛ (ج) توانایی افزایش نوآوری­های اجتماعی. در این مرحله تأثیر نوآوری اجتماعی افزایش می­یابد (چه فرایندهای تعمیق یا افزایش مقیاس) و به تدریج به شبکه سیاست­ها و جوامع معرفتی اصلی شواهد قابل تایید و قابل اندازه گیری شمار بی شماری از موارد نفوذ می­کند که اثربخشی مدل برای حل یا کاهش ناهنجاری و / یا اثرات آن را نشان می دهند.

نوآوری اجتماعی متا (جریان اصلی 2)

در این مرحله نوآوری اجتماعی ردیابی است. در جریان اصلی وارد شده است و در حال تغییر و بهبود توانایی­های نهادی و شناختی آن برای ارائه پاسخ­های رضایت بخش به مشکلات اجتماعی است که زمانی بخشی از یک ناهنجاری بوده­اند. این یک ادغام عملکردی است که مسیر شبکه اصلی سیاست­ها و جوامع معرفتی را که با ناهنجاری مرتبط هستند، تغییر می­دهد.

در جدول 1 ارتباط بین پیش­ران­ها و موانعی که تسهیل و یا مانع توسعه نوآوری­های اجتماعی بر اساس چرخه نوآورانه می­شوند، خلاصه می­شود.

مرحله توسعه                                    پیش­ران­ها / موانع

شکست در اثر تعامل                           »B1: شکست دولت یا بازار

شکست در اثر عدم کفایت                    »B2: شکست دولت یا بازار

نوآوری آزمایشی اجتماعی                     »B3 / D1: بیان رابطه بین پیش­ران­ها و موانعی که تسهیل / مانع

(جستجوی راه حل­های نوآورانه)             مدل سازی ایده­های نوآورانه می­شوند

نوآوری کنکاشی اجتماعی (جستجوی       »B4 / D2: بیان رابطه بین پیش­ران­ها و موانعی که تسهیل / مانع راه حل­های نوآورانه)                            مدل سازی ایده­های نوآورانه می­شوند (رسمی کردن تجربه در قالب

الگوی SI)

نوآوری اجتماعی گسترده (راه حل­های      »B5 / D3: ارتباط میان پیش­ران­ها و موانعی را که موجب تسهیل افزایشی نوآوری)                                       / جلوگیری از پیشرفت افزایشی (گسترش) در یک نوآوری اجتماعی

                                                   مدل­سازی شده (گسترش عمیق) می­شوند، بیان می­کند.

نوآوری اجتماعی متا (ادغام تحولی)         »B6 / D4: ارتباط بین پیش­ران­ها و موانعی را که باعث تسهیل / مانع مدل سازی پیوستن نوآوری­های اجتماعی به جریان اصلی (و تبدیل آن به یک پارادایم) می­شوند، بیان می­کند.

انتقال نوآوری اجتماعی (بزرگ کردن)      »B7 / D5: ارتباط میان پیش­ران­ها و موانعی را که باعث انتقال نوآوری اجتماعی مدل شده به سمت دیگر زمینه­های اجتماعی می­شوند بیان می­کند.

جدول 1. پیش­ران­ها و موانع نوآوری اجتماعی بر اساس مرحله توسعه

4 نظام نوآوری اجتماعی

همانطور که در بخش قبلی مشخص شد، رویکردهای مختلف برای ایجاد شاخص­های نوآوری اجتماعی بر روی سطوح واحدهای مختلف تحلیل و اندازه گیری متمرکز شده­اند که تصویر کاملی از زمینه و پویایی نوآوری­های اجتماعی را نشان نمی­دهند. چالش بعد این است که دیدگاه­های مزو و میکرو را در یک چارچوب منسجم از روابط و تعاملات یکپارچه کنیم. این یک کار دشوار و پیچیده است که فراتر از هدف مقاله است. بلکه هدف ارائه مسیر ممکن برای کشف این روابط مزو-میکرو از یک مدل یکپارچه از شاخص­های نوآوری اجتماعی است.

با هدف ارائه تصویری کامل از تعامل بین سطوح مزو و میکرو (زمینه و پویایی) نوآوری اجتماعی، مفهوم رژیم نوآوری اجتماعی (SIR) معرفی شده است. این مفهوم بر مبنای کارهای انجام شده حول مفهوم رژیم رفاه است (بنجامینسن و آندرید، 2015، اسپینگ-اندرسن، 1990). این دیدگاه چارچوب جالبی از اکتشاف شرایط ساختاری را ارائه می­دهد که از طریق آن یک منطقه یک سری آسیب پذیری­ها را ارائه می­کند که مشکلات اجتماعی (موثر و بالقوه) را ایجاد می­کنند.

در واقع، رژیم­های رفاه اقتصادهای پیشرفته مربوط به پویایی بازار و سیاست­های اجتماعی را بررسی می­کنند. تز رژیم­های رفاه به درجه­ای اشاره دارد که در آن افراد یا خانواده­ها در یک استاندارد قابل قبول زندگی بدون توجه به مشارکت آنها در روابط بازار گنجانده شده­اند (اسپینگ-اندرسن، 1990). رژیم­های رفاه یک ساختار نظری (با شواهد تجربی جنجالی) هستند که امکان تحلیل تطبیقی ​​بین واقعیت­های مختلف ملی را فراهم می­کنند که در بیانات مختلف بین دولت، بازار و خانواده تفاوت دارند. تفسیرهای مختلف به الگوهای ارتباط متفاوت منجر می­شوند. بر اساس کار پیشگام اسپینگ-اندرسن (1990) رژیم­های رفاه می­توانند به شرح زیر طبقه­بندی شوند:

(a) رژیم لیبرال، که با درجه بالایی از کالایی­سازی در روابط کار با یک نقش ماندگار در بخش عمومی و خانواده­ها مرتبط است. افراد از زمانی که وارد بازار کار می­شوند، مسئولیت رفاه را دارند و مکانیسم همبستگی بازار است.

(ب) رژیم محافظه کارانه که نقش مهمی از رفاه را به خانواده­ها و نقش ماندگار دولت و بازار می­دهد. خانواده و شرکت­ها به عنوان هسته بیان همبستگی نقش مهمی ایفا می­کنند.

(ج) رژیم سوسیال دموکرات، که در آن رفاه به ساخت نهادهای عمومی مرتبط است و بازار و خانواده­ها نقش ماندگار دارند، جایی که هسته همبستگی دولت است و یک رفتار جهانی برای همه افراد در جامعه وجود دارد.

این اولین طبقه­بندی توسط سایر آثار نظری و تجربی گسترش یافته است و در نتیجه دیگر رژیم­های رفاهی مانند مدیترانه یا سوسیالیست­ها مفهوم­سازی شده­اند (مقدم ثمن و کادرابکوا، 2015a، 2015b).

با توجه به نوآوری­های اجتماعی، رژیم­های رفاه محدودیت­هایی برای توضیح شرایطی دارند که در آن تنوع گسترده­ای از مشکلات اجتماعی که منبع راه حل­های اجتماعی نوآورانه هستند، وجود دارند. همانطور که خواهیم دید، SIRها ممکن است برای توضیح شرایط نوآوری­های اجتماعی با شناسایی الگوهای آسیب پذیری منطقه­ای: اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و زیست محیطی مناسب­تر باشند. تعامل بین این نوع آسیب پذیری­ها، مشکلات اجتماعی را ایجاد می­کند، که بسیاری از آنها اثربخشی قوانین و منابع موجود یک زمینه سازمانی خاص برای حل این مشکلات (ناهنجاری­ها) را زیر سوال می­برند.

همانطور که اشاره شد، هنگامی که یک مشکل اجتماعی به طرز قابل قبولی حل نمی­شود و استانداردهای رفاه لازم برای یک زمینه مشخص را ایجاد نمی­کند، تبدیل به یک ناهنجاری می­شود. یک ناهنجاری یک مشکل مداوم است که عواقب (اثرات) آن غیر قابل تحمل (فعالانه، منفعلانه، موثر یا بالقوه) برای یک قسمت از جریان اصلی است. جریان اصلی روابط بین دولت، جامعه و بازار را برای یک زمینه خاص با توجه به یک پارادایم (مجموعه­ای از قوانین و منابع پایدار که تغییر آن در کوتاه مدت دشوار است) مدیریت می­کند. بنابراین، ناهنجاری نشان دهنده عدم توانایی جریان اصلی در پاسخ مناسب، مؤثر و جامع به استاندارد رفاه پذیرفته شده است.

مفهوم آسیب پذیری مفهومی است که ارتباط نزدیکی به مفهوم ناهنجاری دارد. آسیب پذیری همیشه به یک پاسخ ناکافی به یک مشکل بالقوه شدید (اجتماعی، اقتصادی، نهادی و یا محیط زیستی) اشاره می­کند. از این دیدگاه، آسیب پذیری­ها به طور بالقوه سازنده نوآوری­های اجتماعی هستند. بنابراین می­توان فرض کرد که با شناسایی آسیب پذیری­ها، ناهنجاری­ها (موثر یا بالقوه) به طور غیر مستقیم شناسایی می­شوند.

شکل 4 رویکرد SIR را نشان می­دهد. آسیب پذیری در وسط رویکرد است. آسیب پذیری دینامیک­های میکرو (سازمان­ها) را با شرایط (مناطق) مزو بیان می­کند. یک پل بین این دو سطح از بستر سازمانی ایجاد می­کند. مدل بر اساس فرضیه زیر است:

فرضیه: هرچه آسیب پذیری منطقه­ای بالاتر باشد، احتمال ظهور نوآوری­های اجتماعی بیشتر است.

این فرضیه نشان می­دهد که در زمینه­های سازمانی آسیب پذیر، مشکلاتی که بر انواع گروه­های اجتماعی تاثیر می­گذارند، چند برابر شده و به یکدیگر مرتبط هستند و ظرفیت پاسخگویی جریان اصلی برای یافتن راه حل­های مناسب یکپارچگی اجتماعی بر اساس یک استاندارد پذیرفته شده از بین می­رود. در شرایط آسیب پذیری، مشکلات گیج کننده و متصل به یکدیگر باعث افزایش پیچیدگی (تنوع) می­شوند. این به نوبه خود نیازمند راهکارهای سیستمیکی است که ظرفیت­ها و منابع لازم برای آنها وجود ندارد. بنابراین، وضعیتی رخ می­دهد که در آن برای یک مشکل سیستمیک یک راه حل سیستماتیک در جریان اصلی در دسترس نیست. همانطور که اشاره شد، بستر سازمانی به شیوه­های مختلف به این وضعیت پاسخ می­دهد (نگاه کنید به چرخه نوآوری اجتماعی). واکنش نوآورانه (نوآوری اجتماعی) چند مرحله­ای ادامه می­یابد تا آنکه به یک پاسخ سیستمیک (یکپارچگی تحول آفرین) تبدیل می­شود. در واقع، راه حل­های نوآورانه مختلفی برای یک ناهنجاری وجود دارد که مورد آزمایش قرار می­گیرند. آنها راه حل­های تقسیم شده، جزئی، محلی و تجربی هستند. تنها یک یا یک سیستم یکپارچه از راه حل­ها قادر به مدل سازی و موفقیت در استعمار جریان اصلی و ارائه پاسخ پایدار قابل قبول به ناهنجاری است.

با این حال، میزان آسیب پذیری در همه زمینه­های سازمانی برابر نیست. مناطقی را می­یابیم که آسیب­پذیرتر از دیگر مناطق هستند. هر زمینه سازمانی دارای شرایط آسیب پذیری مختلفی است که از توسعه درونی آنها حاصل می­شود. این چیزی است که ما آن را آسیب پذیری منطقه­ای می­نامیم. آسیب پذیری منطقه­ای یک مفهوم مصنوعی است که بیانگر ادغام انواع آسیب پذیری (اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی) برای یک بستر خاص نهادی است. آسیب پذیری منطقه­ای، امکان مقایسه بین زمینه­های مختلف نهادی (مناطق مختلف) را در محدوده­ای فراهم می­کند که از آسیب پذیری بیشتر به آسیب­پذیری کمتر می­رسد.

این استدلال نشان می­دهد که آسیب پذیری مربوط به تولید ناهنجاری­ها است. بنابراین، هر چه سطح آسیب پذیری منطقه­ای بالاتر باشد، احتمال وقوع ناهنجاری­های در حال توسعه بیشتر است و بنابراین احتمال ایجاد نوآوری­های اجتماعی بیشتر خواهد بود.

چگونه می­توان آسیب پذیری­های منطقه­ای را مشاهده کرد؟

همانطور که شکل 4 نشان می­دهد آسیب پذیری­های منطقه­ای باید بر اساس چهار آسیب پذیری اصلی: اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی مورد بررسی قرار گیرند (برای بررسی اشکال این آسیب پذیری­ها به پیوست 1 مراجعه کنید). این انواع متمایز آسیب پذیری اثرات خاصی را در یک بستر سازمانی مشخص دارند؛ انواع خاص و متفاوتی از مشکلات و اشکال جدایی را برای هر زمینه ایجاد می­کنند. به همین دلیل است که نوآوری­های اجتماعی متنی، کانونی و مقیاس­پذیری دشواری دارند. هر زمینه سازمانی دارای درجه­ای از آسیب پذیری منطقه­ای است و به همین دلیل است که حتی در زمینه­های سازمانی با آسیب پذیری­های منطقه­ای کم، می­توان میزانی از نوآوری اجتماعی را پیدا کرد.

به طور خلاصه، مفهوم پیشنهادی آسیب پذیری منطقه­ای که توسط آسیب پذیری چهار نوعه تشکیل شده است، یک مفهوم مناسب برای درک ظهور نوآوری­های اجتماعی است. بر این اساس، زمینه­های منطقه­ای نباید بر اساس میزان ظرفیت نهادی جریان اصلی برای حفظ یکپارچگی اجتماعی در بلند مدت مطابق پیشنهاد مدل رژیم­های دولت رفاه تفسیر و طبقه­بندی شوند. برعکس، باید شرایط سازمانی را از لحاظ درجه آسیب پذیری، یعنی سطح ناتوانی سازمانی برای پاسخ دادن به پویایی شمول / محرومیت در بلند مدت، درک کنند. عدم توانایی سازمانی جریان اصلی، سناریوهای "مطلوب" برای ظهور نوآوری­های اجتماعی را ایجاد می­کند.

شکل 4: رژیم­های نوآوری اجتماعی - تعامل بین زمینه و پویایی نوآوری­های اجتماعی

چگونه نوآوری­های اجتماعی را می­بینیم؟

با SIR پیشنهادی توصیه می­شود که ابتکارات اجتماعی را با تجزیه و تحلیل ظرفیت­های نوآوری اجتماعی بسیج شده توسط تعدادی از سازمان­ها در سطح منطقه ای (میکرو؛ نگاه کنید به شکل 4) بررسی کنید. به منظور مشاهده این ظرفیت­های نوآوری اجتماعی، مدل اجزا، اهداف، اصول و تاثیر (COPI) مورد استفاده قرار می­گیرد (رهفلد و همکاران، 2015).

این مدل نشان می­دهد که نوآوری­های اجتماعی از طریق سطوح مختلف یکپارچه می­شوند: سطح شبکه­های بازیگر و روابط بین بازیگران، سطح منابع (ترکیبی از چندین نوع مالی، سازمانی، سرمایه تکنولوژیکی، و غیره) و سطح نهادی (سرمایه اجتماعی). در مدل، این ابعاد در آنچه که به عنوان «اجزاء» نوآوری اجتماعی تعریف شده است، یکپارچه شده­اند. این مولفه­ها به شیوه­های مختلف با توجه به «اهداف» نوآوری اجتماعی به یکدیگر ارتباط دارند. همانطور که ذکر شد، نوآوری اجتماعی به دنبال تقویت و بهبود شرایط انعطاف­پذیری گروه­های آسیب پذیر با کاهش آسیب پذیری­های اجتماعی، اقتصادی و یا محیطی آنها می­باشد. این اهداف از طریق پروژه­ها (مجموعه ای از اقدامات و منابع اجرا شده در یک زمان مشخص) توسعه یافته­اند که بر اساس کارایی (درجه ارتباط بین منابع، زمان و تأثیر) و سطوح حکمرانی (درجه شمول جمعیت هدف در فعالیت­های نوآوری اجتماعی) انجام می­شوند. این ابعاد در مدل COPI به عنوان «اصول» نوآوری اجتماعی تعریف شده­اند. در نهایت، مدل نشان می­دهد که این انسجام خاص بین اجزا، اهداف و اصول، نه تنها در سطح اجتماعی (اثر قدرت) بلکه در سطح سازمانی (اثر یادگیری) و در سطح فضایی (اثر مقیاس؛ نگاه کنید به ضمیمه II) "تاثیر" می­گذارد.

پیش از این، استدلال شده است که نوآوری اجتماعی در توسعه خود دارای چهار مرحله است. اکنون پیشنهاد می­شود که برای هر مرحله یک ترکیب متفاوت بین اجزا، اهداف، اصول و تاثیر وجود دارد. به عنوان مثال، برای یک نوآوری آزمایشی اجتماعی، میزان شبکه، کارایی، حکمرانی و تاثیر آن، همانند یک نوآوری اجتماعی در مرحله اکتشافی یا گسترش نیست. به این ترتیب، معنای پویش نوآوری، ارتباط فعال بین مولفه­ها، اهداف، اصول و تاثیر (COPI) و مراحل نوآوری اجتماعی است.

این پویایی نشان می­دهد که نوآوری­های اجتماعی پیش­ران­ها را با توجه به موانعی که باید بر آنها غلبه کنند بسیج می­کند و جفت پیش­ران/ مانع دارای ویژگی­های مختلف با توجه به فاز روند نوآورانه هستند.

دینامیک نوآوری اجتماعی در آنچه که می­توانیم شیوه­های نوآوری اجتماعی بنامیم، ساختار یافته است که به عنوان روش­هایی تعریف شده است که در آن نوآوری­های اجتماعی مداخله می­کنند تا گروه­های اجتماعی آسیب پذیر را در یک استاندارد رفاهی ادغام و توانمند سازند که از جانب یک بستر خاص نهادی قابل قبول است.

در نهایت، همانطور که در شکل 4 نشان داده شده است، رابطه بین سطح مزو و میکرو را می­توان از یک راهرو دو طرفه مشاهده کرد. آسیب پذیری­ها سطح مزو را با سطح میکرو (از بالا به پایین) و میکرو را با سطح مزو (از پایین به بالا) متصل می­کنند. از یک طرف، در سطح مزو (منطقه)، بستر سازمانی دارای سطحی از آسیب پذیری است که موجب مشکلات اجتماعی می­شود، که بعضی از آنها به نا هنجاری تبدیل می­شوند. از سوی دیگر، پویایی نوآوری اجتماعی، در سطح میکرو (سازمان)، مولفه­ها، اهداف، اصول و اثرات را ترکیب می­کند و در اقدامات نوآورانه برای حل این ناهنجاری­ها ساختار یافته است. یعنی یافتن راه حل­های قابل قبول که به دنبال ادغام خود و تبدیل جریان اصلی هستند (ادغام تبدیلی، از پایین به بالا).

یک SIR می­تواند به عنوان ترکیبی از عناصری تعریف شود که زمینه­های منطقه­ای می­توانند برای ایجاد نوآوری­های اجتماعی به عنوان پاسخ به ناهنجاری­ها و آسیب پذیری­های منطقه­ای محیطشان توسعه دهند. آنها می­توانند با توجه به دو متغیر اصلی مورد بررسی قرار گیرند: اول، درجه آسیب پذیری ناشی از ترکیب چهار نوع آسیب پذیری، یعنی اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی. درجه آسیب پذیری، مقایسه زمینه­های مختلف منطقه­ای را امکان پذیر می­سازد. دوم، شیوه­های نوآوری اجتماعی، از جمله نوآوری­های فرهنگی، تکنولوژیکی، سازمانی، قانونی و زیربنایی (کسترو اسپیلا و آنستا، 2015) که نوآوری اجتماعی را بر اساس مدل COPI ایجاد می­کند (رهفلد و همکاران، 2015).

5 جمع­بندی

نوآوری اجتماعی فاقد چارچوب مفهومی و روش شناختی مشترک برای ایجاد سیستمی از شاخص­ها است که قادر به اندازه گیری فرآیندها، محصولات و تاثیر آن باشند.

در این تلاش مفهومی و روش شناختی، پروژه سیمپکت تعریف و تجزیه و تحلیلی را ارائه می­کند که کلیدی برای توسعه شاخص­ها است. بنابراین، نوآوری اجتماعی به عنوان ترکیبی جدید از ایده­ها و اشکال مختلف همکاری شناخته می­شود که از طریق درک و تقویت برخی گروه­های آسیب پذیر در فرآیند یا در نتیجه نوآوری، فراتر از زمینه­های سازمانی موجود می­رود. این تعریف بر بازیگران شناخته شده به عنوان گروه­های آسیب پذیر تمرکز می­کند و پویایی نوآوری­های اجتماعی بر ترکیب این گروه­ها در استانداردهای رفاه است. آسیب پذیری نتیجه عدم کفایت شخصی نیست، بلکه نتیجه موانع سازمانی است که حل مسئله اجتماعی را غیر ممکن می­کند و آسیب پذیری منطقه­ای را افزایش می­دهد. این چیزی است که ناهنجاری می­نامیم. با توجه به اینکه گروه­های حاشیه نشین و آسیب پذیر بسیار ناهمگن هستند (اشکال مختلف محرومیت وجود دارد)، شکل­های شمول اجتماعی نیز ناهمگن هستند. بنابراین، نوآوری­های اجتماعی بر اساس تعریف «پلورالیستیک» هستند. تجزیه و تحلیل نوآوری­های اجتماعی نشان می­دهد که مسیرها و مراحل مختلفی وجود دارد که فرآیندهای نوآوری اجتماعی را در ارتباط با حل اختلالات با استفاده از روش­های مختلف نوآوری اجتماعی توضیح می­دهد.

این مقاله مفهوم رژیم نوآوری اجتماعی را به عنوان شیوه­های استفاده شده در زمینه­های منطقه­ای به منظور توسعه نوآوری­های اجتماعی که به ناهنجاری­ها و آسیب پذیری­های منطقه­ای محیط آنها پاسخ می­دهد، بررسی می­کند. این مدل راهی را برای توسعه شاخص­ها با هدف نشان دادن زمینه­های نوآوری اجتماعی (سطح مزو) و پویایی نوآوری اجتماعی (سطح میکرو) در یک مدل یکپارچه که عنصر هدایت کننده آن اشکال مختلف آسیب پذیری است ارائه می­کند.

مدل رژیم نوآوری اجتماعی به ما کمک می­کند تا شاخص­های نوآوری اجتماعی را به سه روش مختلف هدایت کنیم. اولین مورد اشاره به درک و ارزیابی شرایط زمینه سازمانی دارد. آسیب پذیری منطقه­ای از چهار نوع آسیب پذیری (اجتماعی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیستی) تشکیل شده است که دیدگاه واضحی از ناتوانی­های یک زمینه سازمانی برای حل مشکلات اجتماعی بر اساس یک استاندارد رفاه را ارائه می­دهد. این مسیر امکان مقایسه مناطق را با توجه به درجه آسیب پذیری آنها فراهم می­کند که زمینه مناسبی برای ظهور ناهنجاری­ها است. دومین مورد اشاره به درک و ارزیابی پویایی نوآوری اجتماعی در سطح سازمانی دارد تا بتواند شیوه­ها و چرخه­های نوآوری اجتماعی را با توجه به تنوع عوامل نوآورانه ایجاد کند. سرانجام راه سوم درباره درک پویایی یک رژیم نوآوری اجتماعی (با اتصال آسیب پذیری منطقه­ای به پویایی نوآوری­های اجتماعی) برای طراحی سیاست­های عمومی برای ترویج نوآوری­های اجتماعی است.

 

[1] The Individual Approach          

[2] The Organisational Approach      

[3] The Regional/National Approach

[4] European  Commission

[5] cycle

[6] stage

[7] Identification of new/unmet/inadequately met socialneeds;

[8] Development  of new  solutions  in  response  to  these social needs;         

[9] Evaluation of  the  effectiveness of  new  solutions  in meeting social needs

[10] Scaling              up of effective social innovations

[11] Murray  and  colleagues

[12] Prompts, inspirations and diagnoses

[13] Proposals and ideas

[14] Prototyping and pilots

[15] Sustaining

[16] Scaling and diffusion

[17] Systemic change

ارزیابی ، ارزشیابی ، نوآوری اجتماعی ، ارزیابی نوآوری اجتماعی ، استاندارد ایزو ، استاندارد نوآوری ، استاندارد ارزیابی ، ممیزی ایزو ، صدور ایزو ، گواهینامه نوآوری ، گواهینامه ایزو ، شرکت صدور گواهینامه ، شرکت ممیزی ، کارآفرینی اجتماعی، شاخص ارزیابی ، ایزو 56002 ، شرکت brsm

امور آموزش شرکت BRS

تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰

تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱

www.BRSMENA.com

www.BRS.ir

#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی

منبع : https://brs.ir/node/133

تفاوت میان ایزو 22000 و طرح تجزیه و تحلیل نقاط بحرانی ( iso 22000 & HACCP )

علاوه بر این واقعیت که HACCP یک سیستم ایمنی مواد غذایی و ISO 22000 یک استاندارد سیستم مدیریت ایمنی مواد غذایی است، اختلافات بین این دو شامل موارد زیر است:

ISO 22000 امکان توسعه سیستم مدیریت ایمنی مواد غذایی توسط کارشناسان بیرونی برای هر شرکتی را فراهم می‌کند و این شامل پیاده سازی و تأیید کلیه یا بخشی از فعالیت‌های مشمول این سیستم می‌باشد.

ISO 22000 همچنین به اصول خوب در بخش‌ها و قوانین بهداشت عمومی که توسط Codex Alimentarius منتشر شده است، اشاره می‌کند.

طبق ISO 22000 علاوه بر ارتباطات داخلی، ارتباطات خارجی نیز شرط ایجاد، اجرا و به روزرسانی FSMS هستند.

ISO 22000 برای ارزیابی خطرات شناسایی شده ایمنی مواد غذایی نیاز به تجزیه و تحلیل ریسک دارد.

  ISO 22000 مستلزم مستندات برنامه‌های پیش نیازی تولید است.

HACCP از مفهوم سنتی تقسیم اقدامات کنترل به دو گروه استفاده می‌کند: پیش نیازها و اقدامات اعمال شده در نقاط کنترل بحرانی (CCP). در مورد ISO 22000، این مفاهیم با اضافه کردن گروهی از اقدامات کنترلی به نام برنامه های عملیاتی پیش‌نیازی تولید (oPRP) به صورت منطقی سازماندهی مجدد می‌شوند.

ISO 22000 همانند نقاط کنترل بحرانی به سیستم نظارت و برنامه‌ریزی اقدامات اصلاحی احتیاج دارد.

ISO 22000 با توجه به نتیجه نظارت بر OPRP ها و برنامه HACCP نیاز به تجزیه و تحلیل و بهبود دارد.

ISO 22000 همچنین نیاز به بررسی و شناسایی مشخصات، فرمول بندی و مبدا ورودی و محصولات نهایی دارد.

ISO 22000 فعالیتهای تأیید صحت و اعتبار سنجی را مجزا و روشن می‌کند.

کنترل آلرژن یک برنامه پیش نیاز مورد نیاز در ISO 22000 است. اما در HACCP ذکر نشده است.

ISO 22000، اصطلاحات جدیدی ایجاد کرده است، مانند «محصول بالقوه ناایمن» و اصطلاح «برداشت» برای فراخوان محصول و فعالیتهای فراخوان محصول.

ISO 22000 به بهبود و به روزرسانی مداوم سیستم مدیریتی نیاز دارد.


صنایع غذایی در سراسر جهان در رابطه با ایمنی مواد غذایی با چالش‌های زیادی روبرو هستند. مطالعات و تحقیقات بسیاری برای تعیین موانع اصلی اجرای HACCP و ISO 22000 انجام شده است. در نتیجه، اکثر مطالعات به این جمع بندی رسیده‌اند که عدم درک HACCP و سایر فرآیندهای سیستم‌های مدیریت ایمنی مواد غذایی یکی از موانع اصلی اجرای یک FSMS موثر و پایدار است.

پدیده ­های متنوع گواهینامه­ های جعلی ISO 9001 در چین (تعمیم ایزو های تقلبی در ایران)

گواهینامه­ های جعلی ISO 9001 مشکلی گسترده در چین است؛ توافقی کلی بر روی انگیزه­ ی این کار وجود دارد. اولا، فرهنگ چین تقلب را همانند فرهنگ دیگر کشورها تحقیرآمیز نمی­داند. دوما، نمایندگان دولتی و قانونی این نوع از گواهینامه را مانند تذکره ­ی ورود به تجارت بین­ المللی و روشی برای نشان دادن تصویری از پیشرفت صنایع تولیدی، طبقه­ ی جهانی و غیره می ­بینند، بنابراین، بطور نامناسبی در جهت تکثیر گواهینامه­ های جعلی مشارکت می­کنند. درواقع، بسیاری از پاسخ­ دهندگان در این مصاحبه، این نوع از کلاهبرداری را مناسب می­دانند چراکه بسیار کم ضررتر از دیگر انواع کلاهبرداری مرتبط است: "آنچه که بسیار رایج ­تر و بسیار بدتر است، گواهینامه­ های محصولات تقلبی و گزارش­های جعلی آزمایش است."

براساس اطلاعات کیفی بدست آمده از مصاحبه­ ها و دیگر تبادلات با پاسخ ­دهندگان، ما انواع ISO 9001 جعلی زیر را شناسایی کردیم:

·         نوع 1: ISO 9001 تقلبی. این نوع، یک گواهینامه ­ی تقلبی ISO است که از آن باعنوان گواهینامه­ ی فوتوشاپی و یا گواهینامه­ ی دزدی انتشاراتی یاد می­شود. این نوع گواهینامه نسخه­ ای از گواهینامه ­ی واقعی است که نام شرکت (و غالبا شماره­ی ثبت) آن تغییریافته است. این کار ممکن است توسط یک شخص یا شخص ثالثی صورت گرفته باشد. این گروه ممکن است بسته به اینکه آیا شرکت از کلاهبرداری آگاه باشد یا خیر، به زیرگروه ­های بیشتری تقسیم شود.

·         نوع 2: ISO 9001 نامعتبر. این نوع از گواهینامه توسط یک مراجع نامعتبری صادر شده باشد که همچنین از آن با عنوانکارخانه­ی گواهینامه­سازی یاد می­شود. ISO 9001 نامعتبر برای تعداد بسیار کمی از پاسخ ­دهندگان (دو مشاور بین ­المللی که در مصاحبه شرکت داشتند) لزوما گواهینامه­ ی جعلی نیست، چراکه اعتباربخشی را امری اجباری نمی­دانند.

·         نوع 3: ISO 9001 کاغذی. این نوع از گواهینامه­ ی جعلی ممکن است قانونی بنظر برسد چراکه توسط مرجع معتبری صادر شده که تنها از تشریفات اداری پیروی می­کند و ممکن است مستلزم کپی کردن و چسباندن QMS باشد. این QMSممکن است بسیار ابتدایی باشد (مثلا تنها راهنمای کیفی و برخی روش­های کلی) که هیچ ارجاع مستقیمی به هیچ دستورالعمل کاری خاصی از یک شرکت ندارد. نسخه­ ی نامتعارف این نوع از گواهینامه می­تواند گواهینامه­ ای باشد که در مدت زمان بسیار کوتاهی منتشر شده است (مثل گواهینامه­ های یک شبه) که هیچ سندی برای QMS ندارد.

·         نوع 4: ISO 9001 عملی اما غیرقابل استفاده. این گواهینامه مستلزم QMS گسترده­ تر است که بطور ویژه با مشاوره با شرکت و در بسیاری از موارد با ممیزی- آماده شده اما هیچگاه پذیرفته نشده است. این نوع از گواهینامه ­ها بر نگهداری از مجموعه­ای ساختاریافته و مدرکی جعلی، مثل گزارش­های جعلی اصرار دارد تا در ممیزی­های خارجی نظارتی و تجدید مجوز عرضه شود که "ظاهرسازی کاغذبازی" را در کلام مدیر کیفیت مهاجری که با شرکت­های چینی کار می­کند، ارائه دهد.

 نوع 1 این گواهینامه ­ها رواج بیشتری دارد: "بدست آوردن این کاغذ طرز فکر رایجی در چین است". با این وجود، از نگاه بسیاری از مصاحبه ­شوندگان (70%)، این نوع از گواهینامه ­ها تقلبی بسیار نیستند، چراکه یک شرکت می­تواند پول کمی پرداخت کرده و گواهینامه­ ی نوع 2 یا حتی نوع 3 را به آسانی بدست آورد که بطور قانونی توسط مراجع صدور گواهینامه­ های چینی معتبر منتشرشده است: "از آنجا که ثبت ­نام بسیار آسان است، کارخانه­ ها به راحتی می­توانند با پرداخت پول بیشتر مجوز گرفته و گواهینامه ­ی قانونی را بدست آورند." همانطور که آنجوران (2015) بیان کرد، شرکت­ها یک گواهینامه­ ی "واقعی اما نامناسب" را ترجیح می­دهند: "بسیار آسان است که [ISO 9001] را بدست آورد که یافتن فوتوشاپ آن کاملا نایاب باشد". همانطور که در بخش 3.3 توضیح داده شد، بیشتر کسانی که با آن­ها مصاحبه شد فکر می­کردند که گواهینامه­ ی نوع 2 مشکلی عمیق برای چین است.

نوع 3 احتمالا شایع­ترین نوع تقلب و کلاهبرداری است. اکثر پاسخ ­دهندگان این نوع را به­ عنوان یک مدرک یک کالای- سازمانی تقلبی می­بینند. نوع 3 بطور دائم با دیگر مدارک جعلی (مانند مدرک دانشگاهی) و مجوزها (مثل گواهینامه­ ی رانندگی) مقایسه شده که می­تواند در چین با پول خریداری شوند. کارخانه­ ها می­توانند گواهینامه را در چین "با ثبت استانداردهای ISO بر روی کاغذ و نه در عمل" ایمن کنند. اگرچه صحبت راجع به قیمت این گواهینامه­های جعلی سخت است، برخی مصاحبه­ شوندگان این جنبه را ذکر کردند که: "به من [گواهینامه] ISO [9001] به ارزش 6.000 یورو پیشنهاد شده است". اکثر این پاسخ ­دهندگان موافق بودند که در سال­های اخیر بدست آوردن هر گونه گواهینامه­ی ISO 9001 جعلی آسان­تر و سریع­تر شده است: "در چین گرفتن این گواهینامه آسان­تر از مدت­ها قبل استسریع­تر و آسان­تر."

مصاحبه ­شوندگان همچنین بر این باور بودند که نوع 4 نیز اگر تمام دنیا شایع نباشد، در اکثر مناطق اینگونه است. بنظر می­رسد نوع 3 و نوع 4 با تجاری­ سازی گواهینامه­ های ISO مرتبط است، همانند سندرم خرید مدارک آموزشی؛ شرکت­ها نیز مدارک سازمانی را خریداری می­کنند.

بایستی تاکید کرد که تعداد کمی از مصاحبه شوندگان تعریف متفاوتی و در نتیجه، نوع متفاوتی- از گواهینامه ­هایISO 9001 را ارائه دادند. این کار برای آن­ها آسان­تر بود چرا که آن­ها فقط بین گواهینامه­ های جعلی (مشابه به نوع 1 یاISO 9001 تقلبی) و گواهینامه ­هایی که از نظر آن­ها تقلبی نیستند اما قابلیت اعتماد نداشتند (به عبارت دیگر، گواهینامه هایی که توسط مراجع گواهینامه صادر شده نه امضاکننده­ی IAF MLA) تفاوت قائل شدند.

استاندارد ، ایزو ، اخذ ایزو ، سیستم استاندارد ، شرکت ایزو ، شرکت معتبر ایزو ، گواهینامه تقلبی ، گواهینامه جعلی ، استاندارد جعلی ، استاندارد تقلبی ، استاندارد قانونی ، شرکت brsm ، مرکز ملی تایید صلاحیت ، استاندارد ملی ، ایزو 9001

تحقیق و توسعه شرکت BRS

تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰

تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱

www.BRSMENA.com

www.BRS.ir


منبع : https://brs.ir/node/110