نوآوری برای تکرار روشی جدید یا محصول جدید است که در جایی در جهان به عمل جدیدی تبدیل میشود.(1) عمل جدید قبل از آنکه گسترش یابد ممکن است تنها در یک ملت یا در یک جامعه که در میان ملتها گذر میکند، رخ دهد. هر نوآوری شامل ابداع چیزهای جدید (مفهوم و توسعه آن) و اتخاذ ایدهها و روشها است. بنابراین نوآوریها به سیستم وابسته هستند. مردم و شرکتهای نوآورانه تنها شروع کننده هستند. برای داشتن چشمانداز خوب برای نوآوریها، جامعه نیازمند افرادی با تخصص و تجربه است تا به خوبی تصمیم بگیرند که برای توسعه چیز جدید چه تلاشهایی باید انجام شود؛ آیا پروژه پیشنهادی ارزش سرمایهگذاری دارد؟ و اینکه آیا وقتی یک محصول یا روش جدید ایجاد شده، ارزش آزمودن دارد یا خیر.
تا دهههای اخیر پیشنهاد شده بود که سیستم نوآوری، اقتصاد ملی[1] باشد. برای نوآوری، دولت مجبور بود که توسعه و همچنین اقتباس[2] خود را انجام دهد. اما در اقتصاد جهانی، که در آن اقتصادهای ملی برای تحولات خارجی هستند، توسعه میتواند در یک کشور و اتخاذ در دیگر کشورها صورت پذیرد. پس اگر نوآوری (مشترک یا دست تنها) توسط کشور دیگری اتخاذ گردد، این اتخاذ (از منظر جهانی) به عنوان نوآوری در نظر گرفته نمیشود. با اینحال انتخاب محصولات خارجی که چشمانداز خوبی از لحاظ پذیرش در خانه دارند، ممکن است هماندازه با انتخاب میان مفاهیم جدید برای توسعه، به بینش بالایی نیاز داشته باشد. تمایز بین نوآوری و تقلید اساسی است، اما خط بین این دو ممکن است فازی[3] باشد.
همچنین ما باید مفهوم پویایی اقتصادی را درک کنیم. این امر ترکیبی از مجموعه عمیق نیروها و امکانات در پس نوآوری است: برانگیختن برای تغییر چیزها، استعداد برای آن، پذیرش چیزهای جدید و همچنین نهادهای توانمند. بنابراین پویایی (همانطور که در اینجا مورد استفاده قرار میگیرد) صرف نظر از شرایط فعلی و موانع، تمایل و توانایی برای نوآوری است. این امر در مقابل آنچه قرار دارد که اغلب جنبش[4] نامیده میشود: هشیاری برای فرصتها، آمادگی برای عمل و اشتیاق به "انجام آن" (همانطور که شومپِتِر میگوید). پویایی حجم طبیعی نوآوری را تعیین میکند. دیگر تعیین کنندهها مانند شرایط بازار ممکن است نتایج را تغییر دهند. خشکی ایدههای جدید و یا تراوش آنها نیز میتواند وجود داشته باشد، درست همانطور که آهنگسازی ممکن است معنایی خشک یا پربار داشته باشد. بنابراین سرعت پیشرفت نوآوری واقعی ممکن است بدون تغییر در پویایی براساس تمایل طبیعی به نوآوری تغییر کند. در اروپای پس از جنگ در دهه 1960، نوآوری ظهور میکند، برای مثال لباس شنای زنانه[5]، نوول وایگه[6] و بیتلز[7]. گرچه تا سال 1980، با افزایش ثروت در برابر سطح قدیمی آن نسبت به درآمد، نوآوری به عقب افتاد. آشکار شد که پویایی اروپا نسبت به سطح سالم آن در سالهای میان دو جنگ حتی به صورت جزئی بهبود نیافته است، هرچند که تنها با شواهد پایه شفاف شده است.
یکی از راههای اندازهگیری پویایی این است که نیروها و تسهیلات ذکر شده (ورودیهای تولید کننده پویایی) را ارزیابی کنیم. رویکرد دیگر ارزیابی اندازه خروجی برآورد شده آن است: متوسط سالانه حجم نوآوری در سالهای اخیر (رشد کل تولید ناخالص داخلی قابل استناد به رشد سرمایه و نیروی کار نیست) پس از هزینه مجاز برای شرایط غیرمعمول بازار و پس از کسر «نوآوریهای نادرست» که از کشورهای دیگر کپی شده است. درآمد متوسط دههای که توسط آنها در روند نوآوری بدست آمده (اگر بتوانیم آنرا نظاره کنیم)، اندازه خام این "خروجی" خواهد بود. یا میتوانیم بسیاری از مجراهای شواهد ضمنی را اندازهگیری کنیم: تشکیل شرکت جدید، گردش مالی کارکنان، گردش مالی 20 شرکت بزرگ، گردش مالی فروشگاههای خرده فروشی و میانگین عمر کد جهانی محصول.
نرخ رشد اقتصادی کشور یک شاخص سودمندی از پویایی نیست. در اقتصاد جهانی که توسط یک یا چند اقتصاد با پویایی بالا پیش برده میشود، ممکن است اقتصادی با کم و یا حتی بدون پویایی بطور منظم از نرخ رشد مشابهی با اقتصادهای مدرن بلندپروازانه (نرخ رشد بهرهوری، دستمزد واقعی و سایر شاخصهای اقتصادی) بهرهمند باشد. این اقتصاد تا حدی بواسطه تجارت براساس بلندپروازیها، لیکن عمدتا به اندازه کافی پویان به تقلید از اتخاذهای محصولات اصلی در اقتصادهای مدرن، به سرعت رشد میکند. ایتالیا مثال خوبی را ارائه میدهد: از سال 1890 تا 1913، خروجی به ازای هر نفرساعت با نرخ مشابهی در آمریکا رشد یافت که 43 درصد کمتر بود و در جدول اتحادیه (رتبهبندی کشورها با سطوح نسبی بهرهوری آنها (برای مثال، خروجی هر ساعت کار) و دستمزد واقعی)، نه چیزی بدست آمده و نه چیزی از دست رفته بود، لیکن هیچ یک از مورخان اقتصادی اشاره نمیکنند که اقتصاد ایتالیا بویژه در سطح آمریکایی، بسیار پویا است.
ممکن است اقتصادی با پویایی کم نسبت به اقتصاد مدرن با پویایی بالا برای مدتی نرخ رشد سریعتری را نشان دهد. ارزیابی گذرا از نرخ رشد میتواند منجر به تغییر ساختاری در اقتصاد شود، مانند افزایش در جنبش یا افزایش در پویایی از کم به بیشتر. در حالیکه اقتصاد به جایگاه بالاتری در جدولهای اتحادیه جابجا شده است ("رسیدن" جزئی به اقتصادهای مدرن)، در نرخ عادی، جهانی و همچنین گذرایی رشد میکند و همچنان با نزدیک شدن به مقصد به تدریج ضعیف میشود. اما حتی نرخ رشدی که بالاترین جهان است نباید اظهار کند که اقتصاد عینا به پویایی بالایی (بویژه بالاترین) دست یافته است. سوئد مثال خوبی را ارائه میدهد. سوئد جام جهانی را برای رشد نرخ قهرمانی بهرهوری از سال 1890 تا 1913 برگزار کرد. قایقرانی شرکتهای جدید آغاز میشود، تعدادی از آنها با شرایط نامساعد کنار میآیند و معروف میشوند. اما به نظر نمیآید که پویایی بالایی از آمریکا یا برای مثال آلمان بدست آمده باشد. در دهههای بعد، نرخ رشد آن پایینتر از آمریکا قرار گرفت و هیچ شرکت جدیدی در ده تای اول بورس سهام بعد از سال 1922 حتی تا امروز ثبت نشده است. رشد زیاد ژاپن از سال 1950 تا 1990 نمونه دیگری است. ناظران بسیاری متوجه پویایی بالا شدند، اما این جریان رشد منعکس کننده ظهور مدرنیته مطابق با آخرین پیشرفتهای علمی در سراسر ژاپن نبود (چنین تحولاتی رخ نداده بود)، بلکه فرصتی برای واردات یا تقلید از شیوههایی بود که در طول دههها توسط اقتصادهای مدرن پیشگام بوده است. رشد رکورد جهانی در چین از سال 1978 آخرین نمونه است: در حالیکه جهان پویایی رده جهانی را میبیند، چینیها درمورد چگونگی دستیابی به پویایی برای نوآوری بومی بحث میکنند، بدون اینکه برای ادامه سریع رشد خود سخت تلاش کنند.
بنابراین "پویایی"[8] ملت کلمهای جدید برای رشد بهرهوری ملت نیست. اگر مابقی جهان دارای پویایی باشد آنگاه پویایی ملت برای رشد آن ضروری نیست و جنبش کافی است؛ علاوه براین اگر ملت آنقدر کوچک باشد که پویایی آن نتواند به جایی برسد جنبش نیز کافی نیست. پویایی بیش از یک بخش قابل ارزیابی جهان بجز موارد بدشانسی، منجر به رشد جهانی میشود. امروزه همانند قرن نوزدهم، اقتصادهای مدرن با پویایی بالا، موتورهای رشد اقتصاد جهانی هستند.
بنابراین، هرچند نرخ رشد بهرهوری در اقتصادی (خروجی به ازای هر نفرساعت) بیش از یک ماه یا حتی یک سال هیچ شاخصی از پویایی آن نیست، لیکن ممکن است فکر کنیم که سطح بهرهوری آن نسبت به سطوح خارج از کشور، یک شاخص است. درست است که با استثنائات اندکی، اگر هر کدام از اقتصادهایی با سطوح بهرهوری در سطح بالا یا بسیار نزدیک به سطح بالا، این موقعیت مدیون سطح بالای پویایی هستند. در عین حال ممکن است موقعیت پایین سطح بهرهوری کشور منعکس کننده پویایی کم یا جنبش کم یا هر دو باشد. بنابراین سطح نسبی بهرهوری، شاخصی کاملا امنی از پویایی اقتصادی نیست.
برای ارزیابی عمیقتر پویایی اقتصادی، باید مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم که در ساختار اقتصادی چه چیزی وجود دارد که ممکن است به شدت پویایی را تقویت کند یا مانع آن شود.
[1] national economy
[2] adoption
[3] fuzzy
[4] vibrancy
[5] bikini
[6] Nouvelle Vague
[7] Beatles
استاندارد ، اقتصاد ، مدیریت ، سیستم ، شرکت ایزو ، ممیزی ، شرکت BRS
[8] dynamism
منبع اصلی: https://brs.ir/node/213
سیستم ، استاندارد ، مدیریت ، مدیریت کیفیت ، ممیزی ایزو ، شرکت استاندارد ، مرکز ملی تایید صلاحیت ، شرکت BRS ، اداره استاندارد، کرونا، COVID19
مرجع ثبت و صدور گواهینامه های ایزو BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد
نوآوری اجتماعی (SI) به عنوان راهی جدید برای پرداختن به نیازهای پیچیده اجتماعی، ارائه میشود. علاقه به نوآوری اجتماعی تا حدی شدت گرفتهاست که از آن، به عنوان یک جذابیت جهانی نام برده میشود (راجرز، ۲۰۰۸). سازمانهای موجود در بخش دولتی، خصوصی، غیردولتی و کارآفرینی، پول و دیگر منابع را به تقویت رشد نوآوری اجتماعی و سرمایهگذاریهای مرتبط، مثل بنگاههای اجتماعی، اختصاص میدهند (مثل: شرکت خدمات ملی و اجتماعی، ۲۰۱۶؛ کمیسیون اروپا،۲۰۱۶؛ دولت کانادا، ۲۰۱۴؛ بنیاد خانوادگی جی. دبلیو. مککانل، ۲۰۱۷). در نتیجه، این عرصه به حوزه مهم عمل ارزیابان تبدیل میشود.
انجام پژوهش در مورد نوآوری اجتماعی و بنگاههای اجتماعی، روندی رو به رشد دارد، از جمله در ارتباط با ارزیابی. تحقیقات گذشته. این پزوهشها، توصیفکننده کاربرد طیف متنوعی از انواع رویکردهای نوآورانه در این حوزه جدید میباشند (آنتادزه و وستلی، ۲۰۱۲؛ تپسی، ۲۰۱۴؛ پتون، مک کگ و وهیپیهانا، ۲۰۱۵؛ پریسکیل و بیر، ۲۰۱۲). ظاهراً تقسیمبندیها و تفاوتهایی دیده میشود، البته در بین آنها که در مورد نوآوری اجتماعی مینویسند، و آنها که در مورد بنگاههای اجتماعی، مینویسند. علاوه بر آن، مفهومسازی نامشخص از نوآوری اجتماعی و روابط بین آن با بنگاههای اجتماعی، به چالش آموختن از تجربههای متخصصان این حوزه جدید، میافزاید (سوونسون، سزیجارتو، میلی و کازنز، ۲۰۱۶؛ کنها، بنورث و الیویرا، ۲۰۱۵؛ ادواردز-شاچتر و والاس، ۲۰۱۵).
ما در خلال یک مرور سیستماتیک و تلفیق پژوهشهای تجربی مربوط به ارزیابی نوآوریهای اجتماعی در دو تحقیق گذشته (که هدف ما در آنجا توصیف شیوههای ارزیابی در پیشزمینه نوآوری اجتماعی، عوامل محرک آنها و نحوه تاثیرگذاری آنها بر نوآوری اجتماعی بود)، با این تقسیمبندیها و چالشهای مفهومی مواجه شدیم (میلی، سزیجارتو، سونسون و کازنز، ۲۰۱۶).همچنین، پیامدهای آن در رابطه با طرح ارزیابی را مورد بررسی قراردادیم (سوونسون و همکاران، ۲۰۱۶). در اینجا، ما این پرسشها را در نظر میگیریم: چگونه میتوان گزارشهای تجربی شیوههای ارزیابی را در پیشزمینههای نوآوری اجتماعی و بنگاههای اجتماعی، مقایسه نمود؟ پیامدهای آن برای ارزیابان و کسانی که در این حوزه به ارزیابی میپردازند، چیست؟
1- تعریف نوآوری اجتماعی و بنگاه اجتماعی
"نوآوری اجتماعی" و "بنگاه اجتماعی"، به شیوههای متنوعی تعریف شدهاند (مثلا: کنها و همکاران، ۲۰۱۵؛ پل و ویله، ۲۰۰۹؛ وستلی، ۲۰۱۳). برخی از تعریفها گسترده و مبهم هستند، و متمایزکردن نوآوری اجتماعی و بنگاه اجتماعی را از تداخلها و واسطههای اجتماعی معمول، با دشواری مواجه میکنند (سوونسون و همکاران، ۲۰۱۶). تناقض موجود بین تعریفها، و کاربرد واژههای مرتبط به جای یکدیگر، مثل تلفیق نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی (آنتادزه و وستلی، ۲۰۱۰)، احتمالاً با تازگی نسبی، جذب سریع و جذابیت نوآوری اجتماعی و بنگاههای اجتماعی در بین طیفی از حوزهها و بخشهای مختلف، مرتبط میباشد. ما به عنوان بخشی از تحقیقمان (سوونسون و همکاران، ۲۰۱۶)، تعاریف موجود نوآوری اجتماعی در پژوهشهای مفهومی را با موارد موجود در نمونه مطالعات تجربی خود در رابطه با ارزیابی در پیشزمینه نوآوری اجتماعی، مقایسه نمودیم. ما به دنبال ویژگیهایی بودیم که نوآوری اجتماعی را از دیگر انواع مداخله اجتماعی، از جهاتی که از لحاظ ارزیابی مهم باشد، متمایزکند. ما به شکل مختصر، در زیر به یافتههای این پژوهش اشاره میکنیم، و در ادامه، ویژگیهای بنگاههای اجتماعی را که از طریق یک تحقیق مشابه بر روی پژوهشهای صورتگرفته در مورد این مفهوم، استخراج شده است، برمیشمریم.
۱-۱- نوآوری اجتماعی
آنتادزه و وستلی (۲۰۱۰)، نوآوری اجتماعی را به این شکل تعریف میکنند: "فرآیندی پیچیده از محصولات، فرایندها و یا برنامههایی که به شکلی چشمگیر، روندهای پایهای، منابع و جریانهای قدرت، و یا تلقی از سیستم اجتماعی را که نوآوری در آن رخ میدهد، تغییر میدهند" (ص ۲). تمرکز بر فرآیند در نوآوری اجتماعی، به عنوان یک "امر ناگزیر" توصیف شدهاست (هوبرت، ۲۰۱۰، ص ۴۲). احتمالاً میتوان تاکید شدید بر همکاری و تولید مشترک (از طریق آزمایش و اغلب با بهرهگیری آشکار از "تفکر طرحمحور")، را نیز در آن گنجاند (مثل: ادواردز-شاچتر و والاس، ۲۰۱۵). همکاری بین بازیگران متعدد، به عنوان شیوهای برای پرورش خلاقیت تقویت میشود (مثل: هوبرت، ۲۰۱۰)، و میتواند شامل متوسل شدن به منابع مختلف تامین مالی، از جمله از بخش خصوصی، باشد. تعهد نسبت به رویکردهای مشارکتی در نوآوری اجتماعی را میتوان به نحوه تعریف نتایج مورد نظر بسط داد، و از جمله تعریف مشترک اینکه چه نوع از تغییر به عنوان بخشی از فرآیند نوآوری اجتماعی مورد نیاز است، بیآنکه خصوصیت نتایج موردنظر از پیش تصریحگردد (کهنا و همکاران، ۲۰۱۵؛ مورای، کالیر-گرایس و مولگان، ۲۰۱۰). زبان مربوط به تغییر اجتماعی، تغییر سیستمی و دگرگونی مشترک است، به ویژه در رابطه با مقیاسبندی عمودی (از طریق سطوح یک سیستم)، به عنوان مکمل مقیاسبندی جانبی (گسترش به دیگر حوزههای جغرافیایی یا افراد بیشتر)، (برای مثال، نگاه کنید به: وستلی، آنتادزه، ریدل، رابینسون و جئوبی، ۲۰۱۴).
در رابطه با نوآوری اجتماعی، اندیشیدن به پیچیدگی، در تحقیقات مفهومی و تجربی، آشکار است، و برای مثال، بر روابط غیرخطی بین ورودی و اثر، اهمیت پیشزمینه و سازمان، و ویژگی نوظهور نتایج، تاکید میکند. پیچیدگی، در فرایندهای درون اقدامات نوآوری اجتماعی (برای مثال، عوامل پویای اجتماعی در همکاری)، مشکلاتی که نوآوری اجتماعی آنها را هدف میگیرد (برای مثال، فقر به عنوان یک مسئله پیچیده)، و محیط پیرامون (برای مثال، تغییر جمعیتی سریع) مشاهده شدهاست (در رابطه با منابع پیچیدگی، نگاه کنید به: پریسکیل و همکاران، ۲۰۱۴). شایان ذکر است که گاه، تعاریف نوآوری اجتماعی اینگونه فرض میگیرند که تغییرات یا دگرگونیهای سیستمی مفید است (پل و ویله، ۲۰۰۹)، و این همسو با دیدگاه داهلر-لارسن (۲۰۱۶) است مبنی بر اینکه پروژه نوآوری، معانی ضمنی مثبت دارد، حتی با وجود این حقیقت که چیز جدید، همیشه بهتر نیست.
با توجه به تنوع موجود بین نوآوریهای اجتماعی و مداخلههای اجتماعی معمول، ما تفاوت بین آنها را مربوط به درجهبندی میدانیم. ویژگیهایی که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، باید به صورت ابتکاری و به عنوان مقولههای انگیزاننده برای هدایت درک نوآوری و تاثیرگذاری بر طرح ارزیابی، مورد استفاده قرارگیرند (سونسون و همکاران، ۲۰۱۶)، و نه به عنوان تعاریفی از نقطهنظر عملیاتی (پتون، ۲۰۰۷).
1-2- بنگاه اجتماعی
بنگاه اجتماعی، اصطلاحی است که اغلب با نوآوری اجتماعی همراه است، اما برخلاف نوآوری اجتماعی، عمدتاً به ویژگیهای یک سازمان، و نه یک فرایند یا مداخله، اشاره دارد (برای مثال، نگاه کنید به: آنتادزه و وستلی، ۲۰۱۰؛ کهنا و همکاران، ۲۰۱۵).
دانشگاه ، نوآوری ، نوآوری اجتماعی ، توسعه پایدار ، علم و صنعت ، دانشگاه نوآور ، نوآوری فنی ، خلاقیت ، دانشگاه تهران ، استاندارد ، استاندارد سازی ، شرکت BRSM ، استاندارد ۱۰۰۱۵ ، استاندارد ۲۹۹۹۰ ، ایزو ۱۰۰۱۵ ، ایزو ۲۹۹۹۰ ، نوآوری اجتماعی ، دانشگاه ، نوآوری ، ارزیابی نوآوری اجتماعی ، ارزشیابی نوآوری ، سنجش عملکرد ، ارزیابی عملکرد ، نوآوری و خلاقیت ، سیستم آموزشی ، آموزش دانشگاهی ، نوآوری عمومی ، کارآفرینی اجتماعی ، سنجش نوآوری اجتماعی، ایزو ۱۰۰۱۵ ، ایزو ۵۶۰۰۲ ، ایزو ۲۹۹۹۰ ، ایزو ۵۶۰۰۰
امور آموزش شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی
منبع : https://brs.ir/node/160
ارزیابی را میتوان به عنوان بررسی سیستماتیک کیفیت پروژهها، زیر پروژهها، برنامهها، زیر برنامهها و هر یک از عناصر یا اجزای آنها برای ایجاد دانش جدید، حمایت از تصمیمگیری، توسعه سازمانی در پاسخ به انتظارات ذینفعان و کمک به ارزش اجتماعی و سازمانی ارائه کرد. ارزیابی از لحاظ نظری و عملی مبتنی بر دستاوردها، رویکردها و روشهای شناختهشده از علوم اقتصادی، مدیریت، اجتماعی، سیاسی، اداره عمومی، حقوقی و غیره است. رویکردهای بین رشتهای و سیستمیک باید نقش مهمی را در این حوزه ایفا کنند.
ارزیابی پروژه باید به عنوان یک فرآیند چند مرحلهای ارائه شود که در آن برای مثال چهار مرحله زیر میتواند وجود داشته باشد: ایجاد ساختار و طراحی فرآیند ارزیابی، جمعآوری دادهها، تحلیل دادههای جمعآوریشده، تدوین نتایج و ارائه توصیهها. مدلها، روشها، تکنیکها و ابزارهای ارزیابی مختلف را میتوان به مراحل این فرآیند اختصاص داد.
مدلها و روشهای پایه متعلق به مرحله اول عبارتند از انتخاب نماینده از خانواده مدلهای منطقی، روشهای مبتنی بر رویکرد چارچوب منطقی (LFA)، فرا طرح (درک مشترک)، تحلیل SWOT کلاسیک و غیره. در مرحله جمعآوری دادهها، میتوان از مصاحبه فردی، نظرسنجی، تحقیق کیفی، مشاهده میدانی، مدلهای مبتنی بر دادهها ثانویه و غیره. در تحلیل دادههای جمعآوریشده از تحلیلهای آماری مختلف، مدلهای اقتصادی، مطالعه تطبیقی بین گروهها، تحلیل تغییر، سیستمهای هوشمند ترکیبی و غیره استفاده میشود. استفاده از راه حلهای الهامگرفتهشده از ریاضی و بیولوژی میتواند منجر به پیشرفتهای قابل توجهی در روشهای ارزیابی و توسعه مدلها شود. محبوبترین مدلهایی که از تدوین نتایج ارزیابی پشتیبانی میکنند، معمولاً مبتنی بر برآوردهای تخصصی چند منظوره و تحلیل چند معیاره آماری هستند. روشهای مفید دیگر میتواند شامل بنچمارکینگ (الگو برداری)، تحلیل هزینه-سود و تحلیل اثربخشی هزینهها باشد.
شکل 2: چرخه عمر پروژه و رویکردهای ارزیابی
انتخاب رویکردهای ارزیابی درست برای مراحل مربوط به چرخه عمر پروژه ضروری است (شکل 2). در مرحله تدوین مفهوم و طراحی پروژه، پروسههای ارزیابی توسعه هستند. آزمون مقدماتی قبل از پیادهسازی عبارت است از مرحله بهبود، افزایش و استانداردسازی فعالیتهای پروژه. مرحله پیادهسازی مربوط به دستیابی به بلوغ، پایداری بالقوه و پیشبینیپذیری نتایج پروژه (کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت) است که میتواند با استفاده از پروسههای ارزیابی تراکمی مورد مطالعه قرار بگیرد.
بهکارگیری ارزیابی توسعهای از ایجاد نوآوری اجتماعی و آگاهی عمومی در حین پیادهسازی فرآیندهای ارزیابی به گونهای انعطافپذیر پشتیبانی میکند و منطبق بر محیط آشفته و تغییرات پویای پروژههای ارزیابیشده است. در مقابل سیستمهای ارزیابی تکوینی، سیستمهای توسعهای نه تنها قادر به تشکیل و تصحیح پروژههای ارزیابیشده هستند، بلکه همچنین خود نظارتی را تضمین میکنند.
ارزیابی ، ارزیابی پروژه ، ارزیابی نوآورانه ، ارزیابی نوآوری ، ارزشیابی پروژه ، سنجش عملکرد ، ارزیابی سیستم ، مدیریت پروژه ، سیستم ارزیابی ، ارزیابی توسعه ای ، استاندارد پروژه ، استاندارد نواوری ، ایزو 56002 ، شرکت BRSM
امور آموزش شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی
منبع : https://brs.ir/node/132
شاخصهایی که از سال 1500 (از طریق برخی ارزیابیها حتی از سال 1200) تا 1800 بیروند بودند، طی چند دهه تغییر کردند. از دهه 1820 تا دهه 1870، بریتانیا، آمریکا، فرانسه و آلمان یکی یکی از گروه مورد نظر خارج شدند. مسیر دو شاخص این کشورها(خروجی بر حسب نفر و دستمزد واقعی متوسط[1]_توسعهای فوقالعاده در تاریخ دنیا بود.
باتوجه به ارزیابیهای کنونی، خروجی بر حسب نفر در بریتانیا در سال 1815 با پایان جنگهای ناپلئونی، افزایشی صعودی را حفظ کرد و هرگز برنگشت. این خروجی از دهه 1830 تا سرتاسر دهه 1860 رشد چشمگیری داشت. اکنون در آمریکا خروجی بر حسب نفر به عنوان افزایش صعودی حفظ شده در حدود سال 1820 در نظر گرفته میشود. در فرانسه و بلژیک، این خروجی در دهه 1830 افزایش قابلتوجهی داشت و آلمان و پروس[2] نیز در دهه 1850 این افزایش را داشتند. این افزایشهای فوقالعاده همیشه با مورخ اقتصادی آمریکا یعنی والت روستوف[3] مرتبط هستند، کسی که اولین محققی بود که این افزایشها را مشخص کرد. او این افزایشها را توسعه[4] مینامد - توسعه نسبت به رشد اقتصادی پایدار.
حقوق واقعی متوسط نمونه مورد نظر را دنبال کرد. در بریتانیا، دستمزد روزانه در صنایع که برای آن دادههایی داریم، در سال 1820 یا حدود آن افزایش حفظشدهای داشت_که این مسئله کمی بعد از زمانی بود که خروجی برحسب کارگر کاهش پیدا کرد. در آمریکا، دستمزدها در اواخر دهه 1830 کاهش پیدا کردند. کشورهایی که یکی یکی شاهد افزایش بهرهوری خود بودند، شاهد افزایش دستمزدهای واقعی خود نیز بودند. (فصل 2 افزایشهای مورد نظر را میسنجد). مورخ اقتصادی آلمانی متولد لهستان یورگن کوسزینسکی[5] کاهش دستمزد را دهه 1930 آشکار کرد. او که یک مارکسیست افراطی بود، در اقتصادهای افراطی تنها بدتر شدن شرایط کار و افزایش تهیدستی را دید. هنوز دادههای او حتی پس از اصلاحاتش نشان میدهند که تا قبل از اواسط دهه نوزدهم، دستمزدها تا حد زیادی در تمام کشورهایی که او مطالعه کرده است کاهش یافتند: آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان.
با تسریع رشد چهار کشور در خروجی بر حسب نفر و دستمزدها، هر کدام از اعضای گروه مورد نظر از طریق ادامه دادن به تجارت با رهبران و افزایش تجارت به منظور بهره بردن از تفاوتهای بروزکننده، میتوانست سریعتر رشد کند_به طور خلاصه از طریق شنا کردن در جریان پسرو، مانند ماهیان پشت یک نهنگ.
نظرات پیشگام در مورد توسعه که توسط دو دانشمند برجسته اقتصاد نوین یعنی کوسزینسکی و روستو [6]بیان شد، اقدام فوقالعادهای را شکل داد که غرب در قرن نوزدهم انجام داد. مورخان و اقتصاددانان پرسیدند، منشا این پدیدههای بیسابقه چه بوده است؟ اقتصاددانان از تفکر اقتصادی معمول یا سنتی استفاده کردند.
بسیاری از اقتصاددانان معمول فرض کردند که پاسخ مورد نظر در افزایش شدید سهم سرمایه_دستگاهها و تجهیزات_در مزارع و کارخانجات طی قرن نوزدهم قرار دارد. اما شکل گیری سرمایه نمیتواند _حتی به صورت جزیی_افزایش خروجی سرانه در ایالات متحده از اواسط قرن نوزدهم تا قرن بیستم را به درستی تبیین کند. در واقع، افزایش سرمایه و و زمین مورد استفاده، تنها یک سوم این افزایش را تبیین کرد. رشد سرمایه در قرن هجدهم ممکن است برای تبیین رشد کم و متغیر بهرهوری در آن دوره کافی بوده باشد. اما رشد سرمایه در قرن نوزدهم گرچه تسریع شد، نمیتوانسته است افزایش بهرهوری و دستمزدها را قدرت بخشد. به خاطر بازدههای نزولی، رشد پایدار یا حفظشده سرمایه نمیتواند به تنهایی رشد پایدار یا حفظشده خروجی بر حسب کارگر و متوسط درآمد واقعی را ایجاد کند.
برخی از اقتصاددانان سنتی دشواری را احساس کردند و بیان کردند که پاسخ مورد نظر در اقتصادهای مقیاس قرار دارد. آنها بیان کردند، زمانی که کار افزایش پیدا کرد و سرمایه حفظ شد، خروجی بر حسب کارگر (و برحسب واحد سرمایه) افزایش پیدا کرد. اما بهرهوری حدود سه برابر بین سالهای 1820 و 1913 در آمریکا و بریتانیا، آنقدر افزایش زیادی نیست که آن را به اقتصادهای مقیاس نشئتگرفته از توسعه کار و سرمایه نسبت داد. و اگر چنین توسعهای در آن دوره تاثیر زیادی داشته است، چرا یک توسعه مشابه از دهه 1640 تا دهه 1790 هیچ تاثیر قابل مقایسهای نداشته است_یا در واقع هیچ تاثیری نداشته است؟ علاوهبراین، اگر اقتصادهای مقیاس بهرهوری و دستمزدها را تا حد زیادی افزایش داده بودند، چرا در ایتالیا و اسپانیا تاثیر مشابهی ایجاد نکردند؟ جمعیتهای مازاد آن کشورها برای جستجوی فرصتهای اقتصادی بهتر، به آمریکای شمالی و جنوبی فرار کردند. علاوهبراین، دستیابی به اقتصادهای مقیاس جدید طی قرن بیستم در اقتصادهای کاهشی، باید کار دشوارتری میبوده است. افزایشهای کار و افزایشهای سرمایه که میتوانستند اقتصادهای مقیاس جدید را تغذیه کنند، فروکش کردند. هنوز خروجی بر حسب کارگر و دستمزدها به رشد کردن طی بیشترین بخش قرن بیستم تا اوایل دهه 1970 ادامه دادند. (بهرهوری با سرعتی بین 1925 و 1950 افزایش پیدا کرد، حتی طی دوران رکود اقتصادی شدید دهه 1930 و دوباره از 1950 تا 1975 افزایش داشت).
سایر اقتصاددانان سنتی فرض کردند که پاسخ مورد نظر در توسعههای مداوم بازرگانی داخل کشورها و توسعههای تجارت بین کشورها طی بیشترین بخش قرن مورد نظر قرار دارد_خارج شدن مردم از خودرایی و ایجاد کانالهای جدید و راهآهنها متصلکننده بازارها. البته، افقهای گستردهتر به دانش اقتصادها_اقتصادهای کاهشی و سایر اقتصادها_ افزود، در مورد اینکه چه چیزی باید تولید شود و حتی چگونه تولید شود. اما ما قبلاً در این نقطه بودهایم. اگر تمام تجاری شدن و تجارت از ونیز قرونوسطایی و برگز[7] تا گلاسگو [8]قرن هجدهم و لندن، برای افزایش خروجی بر حسب کارگر و دستمزدها کافی نبودند، ما به سختی میتوانیم باور کنیم که توسعههای نهایی بازرگانی و تجارت در قرن نوزدهم، بهرهوری و دستمزدها را تا حد زیادی افزایش داد. علاوهبراین، حتی اگر بازرگانی و تجارت برای یک اقتصاد کاهشی مهم بودند، نمیتوانستند رشد نامحدود خروجی و دستمزدها را که به نظر میرسید آشکار میشدند، قدرت بخشند. زمانی که پدیده جهانی شدن کامل شود، تجارت به عنوان موتور رشد، سوختش تمام میشود.
در دنیای اجتماعی، تقریباً هیچ چیز کاملاً مشخص نیست. اما به نظر میرسد که تنها افزایش دانش اقتصادی، دانش نحوه تولید و دانش اینکه چه چیزی تولید شود، میتوانسته است افزایش شدید در بهرهوری ملی و دستمزدهای واقعی در کشورهای کاهشی را ایجاد کند. همانطور که دیردر مکگلوسکی[9] میگوید، "نوآوری به جای خودداری[10] حاکم بوده است". و ما میگوییم، نوآوری به جای تجارت حاکم بوده است.
با گذر زمان، تاکید نوینگرا بر افزایش دانش_و این فرض که همیشه دانش بیشتری وجود دارد_بر تاکیدهای سنتی بر سرمایه، مقیاس، بازرگانی و تجارت غلبه کردهاند. اما این دانش از کجا میآید؟ این نوآوری چه کسی است؟
[1] average real wage
[2] Prussia
م: نام منطقهای نزدیک آلمان کنونی
[3] W. Rostow
[4] take-offs
[5] Jürgen Kuczynski
[6] Rostow
[7] Bruges
م : شهری در بلژیک
[8] Glasgow
[9] Deirdre McCloskey
[10] abstinence
اقصتاد مدرن ، شکوفایی ، نوآوری ، استاندارد ، سیستم اقتصادی ، سیستم مدیریت ، مدیریت پول ، مدیریت هزینه ، دارایی ها ، دارایی نامشهود ، نوآوری اجتماعی ، ایزو ، گواهینامه ایزو
تحقیق و توسعه شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #مشاوره #مشاوره_مدیریت #مشاوره_ایزو #مشاوره_استاندارد #مشاوره_سیستم #برندسازی
منبع :https://brs.ir/node/91