دو سال پیش شورای پژوهشی نروژی ارزیابی برنامه های خود درباره تحقیق برای نوآوری در بخش عمومی (FIFOS) و فعالیتهای مربوط به نوآوری ارزش افزوده در بخش عمومی (VIOS) را آغاز کرد. هدف این بود که تعیین کنند تلاشهای انجام شده برای ترویج تحقیق در نوآوری بخش دولتی در نروژ چگونه انجام شدهاند و نتایج برنامه را ارزیابی کنند. از طریق تجربه ارزیابی FIFOS، میتوان دانش مهمی را در مورد چگونگی شکل گیری، ایجاد و اجرای برنامه تحقیقاتی به دست آورد، تا بتوان بر برنامه تحقیقات نوآوری عمومی و همچنین مسائل مربوط به نوآوری عمومی به صورت کلی تأثیر گذارد. ارزیابی FIFOS بعدا در مقاله مورد بحث قرار میگیرد (DAMVAD و همکاران، 2010).
برنامه FIFOS، که از سال 2002 تا 2008 اجرا شد، از اواسط دهه 1990 به بعد از تصمیم دولت نروژ متولد شده بود تا توانمندترین بخش عمومی را در جهان ایجاد کند و توسط کارمندان دارای تحصیلات عالی در بخش عمومی، از طریق نوآوری و نوسازی ایجاد و اجرا شود. علاوه بر این، دولت قصد داشت نروژ را یکی از پنج صادر کننده برتر در زمینه خدمات عمومی، اداری و دموکراسی کند.
اهداف برنامه FIFOS بسیار جاه طلبانه و منطبق بر ISO 56002 بودند. هدف این بود که تحقیق و توسعه بیشتری انجام شود تا بخش عمومی باهوشتر و کارآمدتری را ایجاد کند و کیفیت خدمات بخش دولتی و فرایندهای اداری و دموکراتیک را بالا ببرد. به علاوه این برنامه برای حمایت و توسعه گروههای تحقیقاتی برجسته با توانایی بهبود و کمک به نوآوریهای عمومی بود. علاوه بر این، از طریق مشارکت کاربر، این برنامه افزایش توانایی شرکتهای دولتی برای اعمال نتایج تحقیق در فرآیندهای کاری و خدمات آنها را هدف قرار داده بود. میان رشتهای بودن و انتشار نتایج پروژه در بین کاربران بخش دولتی نیز از اهداف مرکزی در این برنامه بود. در نهایت، همکاری بین المللی مورد بررسی قرار گرفت و حوزه هایی که نروژ تلاش میکند در زمینه پیشرفتهای بین المللی پیشرو شود شناسایی شدند.
با وجود نوآوری در گستره و چشم انداز و به رغم این واقعیت که پروژه های تأمین شده، تعدادی برنامه ارزشمند حاصل شد، برنامه FIFOS به عنوان یک برنامه ناموفق به رسمیت شناخته شده است. به دلیل عدم تأمین بودجه پس از تخصیص اولیه، این برنامه حدودا 12 میلیون یورو را صرف فقط 19 پروژه تحقیقاتی، که اغلب پروژههای آزمایشی کوچکتر بودند کرد. این پروژهها به طور گسترده در زمینه علوم اجتماعی، بهداشت، حقوق، ارتباطات و چندین رشته دیگر بودند. رهبران پروژه در پیمایش FIFOS نشان دادند که رشته های فراوانی در پروژههای آنها دخیل بوده اند، که هم حوزه علمی "سخت" مانند علوم فنی و طبیعی و هم علوم "نرم" مانند علوم اجتماعی و علوم انسانی را در بر میگیرند. این پیمایش نشان میدهد که 80 درصد از پروژههای FIFOS بین رشته ای بودند به این معنی که مجموعه پروژه متنوع بوده و بسیاری از رشتههای مختلف را پوشش میدهد. این در شکل 1 نشان داده شده است.
از پروژههای FIFOS، هفت مورد پروژه آزمایشی بود که کم بودجه و کوتاه مدت بودند و 12 مورد پروژه تحقیقاتی بود که بودجه و زمان بیشتری داشت و بیشتر آنها از سرفصلهای ایزو 56001 استفاده می کردند. این نشان میدهد که بیش از یک سوم از پروژهها، پروژههای کوتاه مدت آزمایشی بودند که به پروژه بزرگ تبدیل نشدند. استراتژی شورای پژوهشی ارتقا و ایجاد گروههای تحقیقاتی امیدوار کننده برای پروژههای تحقیقاتی آینده بود. این استراتژی بر پایه این فرض اولیه (و اکنون میدانیم اشتباه) بود که برنامه بودجه بیشتری را از ذینفعان در ادارات دولتی جذب میکند.
سؤال بودجه بخش مهمی از استراتژی شورای پژوهشی بود تا از مشارکت و تعهد کاربر فعال با تأمین بودجه مشترک از سوی کاربران اطمینان حاصل کند. ایده این بود که وقتی همکاران در یک پروژه تحقیقاتی به تأمین مالی پروژه کمک میکنند، احساس تعهد بیشتری خواهند داشت تا اطمینان حاصل کنند که نتایج هم قابل استفاده هستند و هم مطابق با نیازهای فعلی و آینده کاربر. تعهد مالی باعث ایجاد ارتباطی نزدیک بین تیم تحقیقاتی و کاربران میشود، که مجددا کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که تحقیق با واقعیت کاربر ارتباط دارد.
حدود نیمی از پروژهها در FIFOS و برنامه مرتبط VIOS بودجه داخلی اضافی از خود دانشگاه یا موسسه تحقیقاتی دریافت کردند. با این حال، تنها دو پروژه FIFOS از سایر برنامه های شورای پژوهشی بودجه دریافت کردند و تنها دو پروژه FIFOS و VIOS از سایر منابع ملی یا بین المللی بودجه دریافت کردند.
اکثر رهبران پروژه میگویند که سعی در ادامه پروژههای خود و درخواست کمکهای جدید داشتند اما موفق نشدند. دو سوم از رهبران پروژه FIFOS در نظرسنجی اعلام کردند که بودجه کافی برای پروژه خود دریافت کردند، در حالی که یک سوم گفتند که این مقدار برای تحقق جاه طلبی پروژهها کافی نبود. به ویژه رهبران پروژههای آزمایشی، ناامیدی در رابطه با عدم فرصت برای یک پروژه تحقیقاتی آینده را بیان کردند.
یکی از دو پروژه FIFOS که موفق به یافتن شرکای مالی جدید شد و در جذب بودجه اضافی موفق بود پروژه "اتاق عمل آینده" بود، که یک پروژه همکاری بین بیمارستان سنت اولو، دانشگاه علوم و فناوری نروژ (NTNU) و SINTEF بود. این پروژه با 10 میلیارد NKR کمک مالی از FIFOS آغاز شد و از زمان کمک مالی اولیه در سال 2005 تقریبا 100 میلیارد NKR دریافت کرده است. با این حال، شورای پژوهشی نروژ قادر به پیدا کردن حمایت برای ادامه برنامه و یا فعالیتهای خود پس از سال 2008 نبود.
همانطور که در بالا توضیح داده شد، یک هدف مهم FIFOS و VIOS مربوط به نفوذی است که پروژهها باید بر توانایی شرکتهای دولتی برای اعمال و ترکیب نتایج تحقیق در فرآیندهای کاری و خدمات خود داشته باشند. نتایج نظرسنجی نشان میدهد که تنها تعداد کمی از رهبران پروژه تجربه کردند که شرکتهای دولتی نتایجشان را بهبود بخشیدند.
تا چه اندازه فعالیتها/برنامه تحقیقاتی توانست توانایی شرکت دولتی را در استفاده از نتایج تحقیق بهبود بخشد؟
منبع: DAMVAD، ارزیابی FIFOS (2010). بر اساس دادههای نظرسنجی. نرخ پاسخ: FIFOS 13 مورد از 20 پروژه، VIOS 9 مورد از 18 مورد.
پاسخ دهندگانی که پاسخ دادند "تا حد زیادی"، عمدتا چند پروژه تحقیقاتی بزرگ در FIFOS بودند. بسیاری از رهبران پروژه پاسخ دادند که "نمیدانند"، مخصوصا در FIFOS، که نشان میدهد که استفاده از نتایج FIFOS و VIOS در پروژههای شرکتهای دولتی محدود بوده است.
بازیگردانان عمومی برای موفقیت برنامه بسیار مهم بودند، اما تنها چند پروژه FIFOS متوجه حضور فعال کاربران عمومی در طول پروژه شدند. پروژههای FIFOS مشارکت کمی از جانب کاربران بخش دولتی داشتند و بازیگردانان بخش دولتی عمدتا در روند پیگیری پس از پروژه و یا عمدتا به عنوان مشاور دانش در مورد بخش عمومی مشارکت داشتند. در نتیجه، برنامه در خارج از شورای پژوهشی و پروژههایی که از آن پشتیبانی میکردند، ناشناخته بود. باید نتیجه گیری کرد که این برنامه در دستیابی به اهداف تعیین شده برای فعالیتها و تأثیرات آن ناموفق بوده است.
ارزیابی نشان میدهد که دلایل شکست برنامه میتواند بین عوامل خارجی و عوامل ذاتی ساختار خاص برنامه تقسیم شود. به طور خاص، بخشی از توضیحات را میتوان در نقایص طراحی کلی برنامه و جاه طلبیها، بودجه محدود و سازمان FIFOS یافت، به عنوان مثال:
• مقدار کم کمک مالی اما اهداف وسیع و بلند پروازانه
• بیشتر بودجۀ مالی قبل از تشکیل هیأت برنامه و قبل از توافق بر سر رهنمودهای مربوط به تلاشهای برنامه تخصیص شده بود- این بدان دلیل بود که FIFOS انتظار داشت که بودجه اضافی جذب کند، اما هرگز موفق نشد. این پول به پروژههای کوچک و پروژههای آزمایشی اختصاص یافت؛ بنابراین برنامه به اندازه کافی به توسعه گروههای تحقیقاتی قوی و شبکه های استاندارد برتر علمی کمک نکرد.
• به چشم نیامدن برنامه در میان سهامداران؛ پشتیبانی کم از جانب ذینفعان خارجی مانند وزارتخانهها و شهرداریها.
• عدم پیوند بین سیاست گذاران و تحقیقات نیز مشهود بود، زیرا برنامه قادر به افزایش توانایی سازمانهای عمومی برای اعمال نتایج تحقیق در فرایندهای کاری و خدمات آنها نبود.
یکی دیگر از عللی که کمتر مشخص، اما در عین حال مهم برای عدم موفقیت برنامه، مربوط به درک فرایندهای نوآوری زیرساخت برنامه است. 3. نقش بازیگردانان عمومی در فعالیتهای پروژه.
توصیف نقش بازیگردانان عمومی در پروژهها.
منبع: DAMVAD، ارزیابی FIFOS (2010). بر اساس دادههای نظرسنجی.
به طور دقیقتر، برنامه FIFOS بر اساس فرضیه ضمنی و استاندارد ایزو 56002 ساخته شده است که فرایندهای نوآوری خطی هستند، یعنی تامین مالی تحقیقات علوم اجتماعی در مورد نوآوری بخش دولتی تاثیر مستقیم و قابل اندازه گیری بر نوآوری در بخش دولتی خواهد داشت، که نداشت. ارزیابی نشان داد که برنامه نتوانست به اندازه کافی کاربران مستقیم تحقیقات، یعنی سازمانهای بخش دولتی با پتانسیل نوآورانه را درگیر کند. با این حال، چنین کاربرانی نقش مهمی در ارائه منابع برای هدایت تحقیقات علوم اجتماعی و به ویژه در ایجاد دانش تولید شده برای استفاده در تلاشهای نوین بنیادی ایفا میکنند.
بر اساس یک یادداشت مرتبط و استاندارد ایزو 56002، FIFOS به حمایت از فعالیتهایی انجامید که عمدتا از قبل وجود داشتند، به ویژه در زیربخشهایی مانند فناوری اطلاعات و مراقبتهای بهداشتی. با این حال، هیچگونه تلاقی میان این بازیگران وجود نداشته و برنامه فعالیتهای جدید بسیار کمی را تامین مالی کرد (یعنی فعالیتهایی که در صورت عدم وجود بودجه FIFOS انجام نمیشدند). با این حال اگر دریافت کنندگان مالی با برنامه کنار هم قرار گیرند، به جای آنکه به کار جداگانه بپردازند، و هیچ پلتفرم مشترک یا فضای جلسهای که ایجاد تعامل کند وجود نداشته باشد، ممکن است بینشهای جدید یا روابط همکاری جدید ایجاد شود.
ISO 56002 ، ISO 56000 ، ایزو ، استاندارد ، شرکت BRS ، شرکت معتبر ایزو ، شرکت BRSM
امور آموزش BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۱۲۸۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد
منبع : https://brs.ir/node/201
سیاستگزاران، نهادهای غیردولتی، مؤسسات خیریه و کارآفرینان در سرتاسر دنیا، توجه فزایندهای نسبت به «نوآوری اجتماعی» به عنوان ابزاری برای پرداختن به مشکلات مختلف، از فقر و بیخانمانی گرفته تا تخریب محیط زیست، نشان دادهاند. اما معنای حقیقی این اصطلاح چیست؟ این اصطلاح به عنوان یک مفهوم نسبتاً جدید، فاقد معنای ثابت است. در معنای گسترده، این اصطلاح میتواند به خدمات و محصولات جدید، یا فرایندها، قوانین و مقررات جدید اشاره داشته باشد که به برآورده شدن یک نیاز اجتماعی، مانند کاهش تعداد افراد بیخانمان در خیابانها، تحصیل کودکان، یا حصول اطمینان از اینکه کالاها بهطور مستمر برای دستمزد عادلانه تولید میشوند، کمک میکند. مزایای نوآوری اجتماعی در هر کجا که انجام شود، بهجای افراد، به کل جامعه تعلق دارد، اگرچه در برخی از موارد، پروژههای نوآوری اجتماعی میتوانند سود و بازده سرمایهگذاری نیز دربر داشته باشند.
با رواج و عمومیت یافتن مفهوم نوآوری اجتماعی، تلاشهای بیشتری برای نظم بخشیدن به این رشته، با تعریف واضح و روشن این اصطلاح و تجزیه و تحلیل بهترین فعالیتها، صورت گرفته است. تاکنون تلاشهای کمی برای بررسی این مسئله انجام گرفته است که کشورها چگونه میتوانند نوآوری اجتماعی را ترویج کرده و افراد جامعه را قادر به نوآوری سازند. هدف این شاخص و گزارش هیئت دولت نیز بررسی این مسئله بوده و با همکاری بنیاد نیپون انجام شده است.
شاخص نوآوری اجتماعی 2016، ظرفیت نوآوری اجتماعی در 45 کشور ـ از گروه 20 و کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعهی اقتصادی ـ و کشورهای دیگر را مورد ارزیابی قرار داده تا برخی روندهای قابلتوجه در اقتصادهای درحالتوسعه را به تصویر بکشد. کشورهای حاضر در این شاخص، بر اساس چهار معیار، امتیاز میگیرند که در مجموع، نشاندهندهی ظرفیت آنها برای توسعهی نوآوری اجتماعی خواهد بود:
چارچوب نهادی و سیاستی، دسترسی به بودجهی مالی، سطح کارآفرینی و گستردگی شبکههای جامعهی مدنی.[1]
مهمترین یافتههای شاخص و این مقاله عبارتاند از:
· ایالات متحده در صدر شاخص نوآوری اجتماعی 2016، با کسب 79 امتیاز از 100 امتیاز شده است. این کشور ابتدا در کارآفرینی و سپس در معیارهای چارچوب سیاستی و نهادی و تأمین بودجهی مالی، امتیاز کسب کرده، اما در کسب امتیاز از معیار عمق شبکهی جامعهی مدنی، موفق نبوده و رتبهی یازدهم را در میان کشورها به دست آورده است. باتوجهبه این که نوآوری اجتماعی از راهکارهای جزء به کل، بهجای دولت بزرگ نشأت میگیرد، و از اینرو هماهنگ با عقاید سیاسی غالب در ایالات متحده است، به نظر نمیرسد رتبهی آمریکا در این شاخص، جای شگفتی داشته باشد. اما این نتایج نشاندهندهی حمایت قانونی و سیاسی برای این مفهوم، برای مثال از طریق دفتر نوآوریهای اجتماعی و مشارکت مدنی و صندوق نوآوری اجتماعی که هردو در سال 2009 راهاندازی شدهاند نیز هست.
· بریتانیا، بهترین چارچوب سازمانی و حمایت سیاسی برای نوآوری اجتماعی را دارا است. بریتانیا رتبهی دوم را در مجموع کسب کرده و سیاستهای نوآوری اجتماعی آن، الگوهای مناسبی هستند که سایر کشورها میتوانند آن را معیاری برای خود قرار دهند. دولتهای متوالی در بریتانیا، قوانینی برای حمایت از پروژههای نوآوری اجتماعی و کسبوکارها وضع کردهاند، و این در حالی است که سیاستهایی مانند ابتکار «جامعهی بزرگ» از سال 15-2010 نیز، بودجهی مالی و حمایت سازمانی برای نوآوریهای زیادی را فراهم کردهاند.
· کرهی جنوبی در منطقهی آسیا-اقیانوسیه، در صدر است، و رتبهی دوازدهم را دارد. اگرچه این کشور فاقد استراتژی ملی نوآوری اجتماعی است، اما از شرکتهای اجتماعی حمایت کرده و بودجهی مالی و یارانه برای این کسبوکارها ارائه میکند. شهر سئول با ابتکارهای فراوان مانند دادههای باز و ارتباطات مستقیم، در نوآوری اجتماعی پیشتاز بوده است: این شهر شامل 90% اطلاعات عمومی، شامل پروژههای پیشنهادی توسط مقامات شهری بوده و پیشنهادها و نظرات شهروندان را برای بهبود پروژهها، به کار گرفته است.
· ژاپن و اسپانیا در میان برجستهترین کشورهای ناکارآمد قرار دارند. با در نظر گرفتن سطح درآمد، رتبهی پایینتری نیز برای ژاپن دور از ذهن نیست: اکثر نوآوریهای اجتماعی، بودجهی خصوصی دریافت کردهاند (اگرچه شرکتهای غیرانتفاعی میتوانند درخواست کمک از دولت مرکزی داشته باشند)، و عوامل اجتماعی، از خطرپذیری کارآفرینی جلوگیری میکنند. به همین ترتیب، اسپانیا (ردهی 28م) با رتبهای پایینتر از کنیا (27م) در شاخص، قابلتوجه است: اگرچه این کشور در نوآوریهای اتحادیهی اروپا مشارکت دارد، اما آگاهی کمی در رابطه با نوآوری اجتماعی به عنوان یک مفهوم یکپارچه در این کشور وجود دارد و همچنین فاقد استراتژیها و بودجهی مالی در سطح ملی است.
· نوآوری اجتماعی نیازمند اطلاعات است، اما کشورهای کمی به اندازهی کافی دادههای باز دارند. متخصصان، سیاستهای مربوط به شفافیت اطلاعات را یکی از عناصر سازنده در نوآوری اجتماعی، بهویژه در ارائهی خدمات اجتماعی در سطح جامعه میدانند. در این شاخص، EIU (واحد اطلاعات اکونومیست)، تنها به نُه کشور، امتیاز بالا را اعطا کرده است، که نشان میدهد آیا دولتها، اطلاعات مربوطه را جمعآوری و منتشر میکنند یا نه، و آیا در رابطه با تأثیر و نیاز به نوآوری اجتماعی، تحقیق و بررسی میکنند: بلژیک، شیلی، دانمارک، فرانسه، آلمان، لهستان، سوئد، بریتانیاا و ایالات متحده.
· چارچوبهای قانونی برای شرکتهای اجتماعی، هنوز محدود هستند. یکی از عوامل بسیار مهم این است که آیا یک کشور، دارای چارچوب قانونی برای شرکتهای اجتماعی هست یا نه. تعریف این ساختارها، باعث تشویق کارآفرینان اجتماعی شده، از مدیران حمایت قانونی به عمل میآورد، و ابهامات مربوط به تعاریف را از بین میبرد. تاکنون، این چارچوبها بهجای قانون، استثناء بودهاند: تنها هفت کشور در این شاخص، دارای این قوانین هستند، درحالیکه 12 کشور دیگر، طرحهایی برای اجرای این مقررات دارا میباشند. شرکتهای سهامی عام در بریتانیا (که در سال 2006 تأسیس شدهاند) و شرکتهای سودآور ایالات متحده (از سال 2010)، معیارهای جهانی به شمار میروند.
· کانادا بهترین محیط مالی برای نوآوری اجتماعی را داراست. کانادا (ردهی سوم)، تعهد یکپارچهی خود برای تأمین مالی نوآوری اجتماعی در سالهای اخیر را هم در سطح ملی و هم استانی، از طریق نوآوریهایی مانند تأسیس صندوق نوآوری اجتماعی جامعه و دانشگاه و صندوق بازنشستگی اجتماعی انتاریو، نشان داده است. این کشور همچنین سابقهی طولانی در نوآوریهای مربوط به تأمین مالی، مانند ایجاد صندوق سرمایهگذاری توسعهی اقتصادی نوا اِسکوشیا، داشته است که به سرمایهگذاران امکان دریافت اعتبار مالیاتی در جوامع محلی را میدهد و در سال 1999 آغاز به کار کرده است.
· تأمین مالی، هدف نهایی نیست. خطری که از لحاظ تأمین مالی و سرمایهگذاری بیشتر، نوآوری و شرکتهای اجتماعی را تهدید میکند این است که خود تأمین مالی، و نه پرداختن به مسائل اجتماعی، به یک هدف تبدیل شده و پروژهها یا شرکتها، بیش از حد مدیون حامیان مالی خود هستند. با توجه انحصاری به صرفهجویی در هزینه برای مقامات دولتی یا سودآوری برای سرمایهگذاران (مثلاً از لحاظ اوراق قرضهی تأثیر اجتماعی یا بازده مورد انتظار از شرکتهای اجتماعی)، نگرانی این است که ستون مربوط به پروژههای نوآوری اجتماعی، بالاتر از سایر برنامههای اجتماعی که بهطور مستقیم دریافت بودجه داشتهاند، خواهد بود.
امور آموزش شرکت BRS
تهران سعادت آباد خیابان سپیدار پلاک ۱۰
تلفن : ۰۲۱۲۶۷۶۰۰۰۱
www.BRSMENA.com
www.BRS.ir
#ایزو #استاندارد #مدیریت #ممیزی #مشاوره #سیستم_کیفیت #ایزو۹۰۰۱ #ایزو۲۲۰۰۰ #ایزو۴۵۰۰۱ #ایزو۱۴۰۰۱#استاندارد #دادهکاوی
منبع : https://brs.ir/node/173